سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

فضيلت صلوات فرستادن بر پيامبر و حضرت زهرا سلام الله عليها


بسم الله الرحمن الرحيم


فضيلت صلوات فرستادن بر پيامبر و حضرت زهرا سلام الله عليها



دليل ديگرى که «وليةاللَّه» بودن حضرت صديقه زهرا سلام‏اللَّه‏عليها را اثبات مى‏کند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و کيفيت زيارتش، که همانند صلوات بر پيامبر اکرم و اميرالمؤمنين و حسنين و زيارات آنان است؛ يعنى همانگونه که به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زيارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهرا نيز در اين موارد، همگان مأمور و ماجورند. فاطمه عليهالسلام که مشمول آيه‏ى تطهير و از اهل‏بيت پيامبر اکرم- يعنى آل‏محمد است- کيفيت صلوات بر او را رسول خدا بصراحت چنين بيان داشته است:
«لا تصلوا على الصلوة البتراء، فقالوا: و ما الصلاه البتراء؟ قال: تقولون اللهم صل على محمد و تمسکون، بل قولوا: اللهم صل على محمد و آل‏محمد». (1)
«بر من صلوات بتراء (ناقص، دم بريده و بريده شده) نفرستيد. سوال شد: يا رسول‏اللَّه صلوات بتراء (بريده شده) چيست؟ فرمود: اينکه (بر من صلوات بفرستيد و بگوييد «اللهم صل على محمد»، ولى درباره‏ى آل من (2) ساکت باشيد. شما بايد بگوييد اللهم صل على محمد و آل‏محمد».
صلواتى که شامل على، فاطمه و حسنين عليهم‏السلام نباشد، مقطوع و بريده و مورد قبول خدا و رسولش نمى‏باشد. لذا حضرت صديقه‏ى زهرا هم‏رديف و برابر افرادى است که جميع مسلمين باايمان جهان- از شيعه و سنى- هر شبانه روز در تشهد نمازهاى پنجگانه بر او درود مى‏فرستند؛ و او در اين مقام، همتاى محمد بن عبداللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و على و حسنين عليهم‏السلام است؛ و همين لزوم صلوات بر فاطمه عليهاالسلام در هنگام اقامه‏ى نماز يک منقبت و فضيلت ساده نيست، بلکه نشانگر مرتبه‏ى اعلى و منصب والاى آن حضرت است که اين چنين در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است. بدون ترديد بايد فاطمه خود وليةاللَّه و داراى مقام ولايت بوده باشد، تا هم‏رديف و همتاى اولياء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جميع مؤمنين جهان در هر زمان و مکان باشد.
پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد:
«من صلى عليک يا فاطمة غفر اللَّه له والحقه بى حيث کنت من الجنة». (3)
«يا فاطمه هرکس بر تو صلوات فرستد، خداى تعالى از او درگذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند».
چنانکه در موضوعهاى قبلى مشروحا بيان شد، مقصود از تعبيرات «هم‏درجه شدن با رسول‏اللَّه»، يا «ملحق شدن به پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم در بهشت»، و يا «همسايه بودن با آن حضرت» که در روايات مکرر بکار رفته است، جمع شدن مؤمنين در مرتبه‏ى «درجة الايمان» است که جامع تمام آن کسانى است که با عقائد درست، و باايمان به آنچه از رسول خدا به ما رسيده است، از جهان رفته‏اند. در آن درجه همه‏ى مؤمنين يکسانند و در کنار هم مى‏باشند؛ ولى جاى هيچگونه ترديدى نيست که مراتب و درجات ديگر که شمار آنها برابر تعداد بشر و بسيار متفاوت است، کاملإ؛66ّّ ملحوظ بوده، و مقام هرکس مخصوص به خود او مى‏باشد.
در روايتى حضرت رسول اکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم يکى از فضائل حضرت فاطمه را چنين بيان مى‏فرمايد:
«... اتانى الروح؛ قال: ان فاطمه اذا قبضت و دفنت يسالها الملکان فى قبرها: من ربک؟ فتقول: اللَّه ربى. فيقولان: فمن نبيک؟ فتقول: ابى. فيقولان: فمن وليک؟ فتقول: هذا القائم على شفير قبرى على بن ابى‏طالب؛ الا و ازيدکم من فضلها؟! ان اللَّه قد و کل بها رعيلا من الملائکه يحفوظنها من بين يديها و من خلفها و عن يمينها و عن شمالها و هم معها فى حياتها، و عند قبرها و عند موتها يکثرون الصلاه عليها و على ابيها و بعلها و بنيها.
فمن زارنى بعد وفاتى فکانما زارنى فى حياتى، و من زار فاطمه فکانما زارنى، و من زار على بن ابى‏طالب فکانما زار فاطمه، و من زار الحسن والحسين فکانما زار عليا، و من زار ذريتهما فکانما زارهما...». (4)
«... جبرئيل (روح) به نزد من آمد و گفت: هنگامى که فاطمه قبض روح مى‏شود و دفن مى‏گردد، دو ملک در قبر از او سؤال مى‏کنند: پروردگار تو کيست؟ مى‏فرمايد: اللَّه پروردگار من است. سپس مى‏پرسند پيامبرت کيست؟ در پاسخ مى‏فرمايد: پدرم. آنگاه سؤال مى‏کنند ولى تو کيست؟ در جواب مى‏گويد: على بن ابى‏طالب، همين کسى که در کنار قبرم ايستاده است. (سپس پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد): آيا باز هم فضائل ديگر زهرا را بيان کنم؟ (شايد پيامبر اکرم مى‏خواهد به اين وسيله تذکر دهد که: در اين عالم، فاطمه تنها کسى است که پدرش «رسول‏اللَّه» و همسرش «ولى اللَّه» است. پيامبر اکرم در ادامه‏ى سخن خويش مى‏فرمايد):
همانا خداى تعالى يک دسته از فرشتگان را براى محافظت فاطمه گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند؛ و اين ملائک در حال حيات، و هنگام مرگ او، و کنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و کارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست. (يعنى در منطق ملائک و لسان فرشتگان صلوات بر پيامبر اکرم و على و حسنين همواره بايد با صلوات بر فاطمه عليهاالسلام توام باشد، و در اين منقبت نيز آن حضرت برابر و هم‏رديف آن چهار وجود مقدس ديگر مى‏باشد. سپس پيامبر اکرم چنين به سخن ادامه مى‏دهد):
هرکس مرا بعد از وفاتم زيارت کند، مثل اين است که مرا در حال حيات زيارت کرده است؛ و کسى که فاطمه را زيارت کند، گويى مرا زيارت نموده است؛ و هرکس على را زيارت نمايد مثل زيارت کردن حسنين است؛ و آن کسى که زيارت کند ذرية آنان را، همانند زيارت خود آنان است...».
لذا زيارت حضرت عبدالعظيم را در شهر رى، با زيارت حسين بن على در کربلا همانند دانسته‏اند، (5)و اين مطلب را (که صلوات بر اهل‏بيت پيامبر برابر با صلوات بر پيامبر است) علماى عامه هم عنوان کرده‏اند، مخصوصا موضوع صلوات بر فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها را، چنانکه سهيلى در کتاب الروض الانف در ذيل مطلبى مى‏نويسد:
«و من صلى عليها فقد صلى على ابيها». (6)
«هرکس بر فاطمه صلوات فرستد، در حقيقت بر پدر او صلوات فرستاده است».
از حديثى که نقل شد نيز وليه‏اللَّه بودن حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليها استنباط مى‏شود.



1ـ الصواعق المحرقه ص 225، ينابيع الموده ص 295، رشفه الصادى ص 29.
2ـ علماى عامه اتفاق دارند که منظور از آل محمد: على و فاطمه و حسنين است.
ابن حجر در صواعق مى‏گويد: يقينا لفظ آل، همسران پيامبر را در بر نمى‏گيرد... (الصواعق المحرقه ص 225).
مامون در محاوره‏اى که بهمراهى علما با امام رضا عليه‏السلام داشته است از حضرت پرسيد: آيا عترت پيامبر همان آل پيامبر است؟ حضرت فرمودند: بلى. مامون گفت: در احاديث پيامبر آمده است که پيامبر فرمودند: «امت من همان آل من هستند»، و صحابه هم مى‏گويند: «آل محمد، امت او هستند». حضرت رضا عليه‏السلام از مامون و حضار پرسيدند: آيا بر آل پيامبر صدقه حرام است؟ گفتند: خير. امام رضا عليه‏السلام فرمودند: تفاوت ميان آل پيامبر و امت همين است.... (امالى صدوق ص 422، عيون‏الاخبار ج 1/ 180، تحف‏العقول ص 426، بحارالانوار ج 25/ 221).
در همين محاوره حضرت رضا عليه‏السلام از مامون عباسى و علما پرسيدند: در آيه‏ى (يس- و القرآن الحکيم- انک لمن المرسلين- على صراط مستقيم (يس/ 1- 4) منظور خداوند از (يس) کيست؟ علما گفتند: (يس) محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است و هيچکس در اين موضوع شکى ندارد. حضرت رضا عليه‏السلام فرمودند: پس خداوند متعال به محمد و آل‏محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم فضلى عطا نموده است که کسى به حقيقت آن پى نخواهد برد مگر اينکه آن را (بخوبى) درک نمايد، خداوند بر احدى سلام نفرستاده است مگر بر انبيا، چنانکه مى‏فرمايد: (سلام على نوح فى العالمين (الصافات/ 79»، و مى‏فرمايد: (سلام على ابراهيم (الصافات/ 109»، و مى‏فرمايد: (سلام على موسى و هارون (الصافات/ 120». خداوند در قرآن نفرموده است «سلام على آل‏نوح»، و نفرموده است «سلام على آل‏ابراهيم» و نفرموده است: «سلام على آل‏موسى و هارون بلکه فرموده است: (سلام على آل‏ياسين (الصافات/ 130» يعنى سلام بر آل‏محمد. (امالى صدوق ص 426، 427، عيون الاخبار ج 1/ 185، تحف العقول ص 433، بحارالانوار ج 79/ 229).
يک تذکر: در خصوص قرائت آيه‏ى (سلام على آل‏ياسين) تحريفات بسيارى صورت گرفته است و در آنها سعى شده واژه‏ى «آل‏ياسين» بگونه‏هاى ديگرى قرائت شود. نقطه‏ى اوج اين تحريفات اين است که ابن خالويه در کتاب مختصر فى شواذ القرآن ص 128 مى‏گويد: «قرائت ابن مسعود (سلام على ادراسين)، و قرائت ابى بن کعب ( سلام على ياسين) بوده است». يعنى در اين کتاب ادعا شده که در قرائت ابى اصلا کلمه‏ى «آل» وجود ندارد! اين تحريفات حتى در دوره‏هاى معاصر نيز ادامه يافته است، بعنوان مثال سيوطى در درالمنثور از کتاب اين ابى‏حاتم و طبرانى و ابن مردويه نقل کرده است که ابن عباس قرائت آيه را بصورت «آل‏ياسين» خوانده است ولى در کتاب معجم کبير طبرانى- که در بيروت (دار احياء التراث العربى) بطبع رسيده است- محقق کتاب (حمدى عبدالمجيد سلفى) عبارت ابن عباس را تحريف نموده و آن را بصورت «ال‏ياسين» ضبط کرده است. خوانندگان محترم مى‏توانند متن درالمنثور ج 5/ 286 را با متن معجم کبير طبرانى ج 11/ 56 مقابله نمايند و خود قضاوت بفرمايند.
3ـ بحارالانوار ج 43/ 55، ج 97/ 194.
4ـ بشاره المصطفى ص 139، بحارالانوار ج 43/ 58.
اين حديث را جابر بن عبداللَّه انصارى روايت نموده است و از آنجائيکه اصل روايت نسبتا مفصل است و حاوى مناقب بسيارى از حضرت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام مى‏باشد لذا ما متن کامل حديث را با ترجمه‏ى آن در تعليق شماره‏ى 7 آورده‏ايم.
5ـ روايتى در کتاب کامل ابن قولويه مندرج است که متن آن چنين است:
«حدثنى على بن الحسين بن موسى بابويه، عن محمد بن يحيى العطار، عن بعض اهل الرى، قال: دخلت على ابى الحسن العسکرى، فقال: اين کنت؟ فقلت: زرت الحسين بن على عليهاالسلام. فقال: اما انک لو زرت قبر عبدالعظيم عندکم لکنت کمن زار الحسين عليه‏السلام». (کامل الزيارات ص 324). مرحوم علامه امينى توضيحى درباره‏ى اين حديث دارند که در حاشيه‏ى کامل الزيارات ص 307 و 324 آمده است.
6ـ الروض الانف ج 2/ 196.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر