سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

سالروز حماسه 9 دي ( بيانات رهبری معظم درباره حماسه 9 دی سال88 )


9 دی سال 88
شور حسيني و غيرت اعتقادي ملت ايران را در 9 دي سال 88 به خيابان هاي سراسر كشور كشاند تا با خلق حماسه اي عظيم از حميت مذهبي، ملي و انقلابي بساط چند ماهه فتنه را جمع كنند. پس از اين خروش آرامش بخش مقام معظم رهبري در بيانات عديده شان بارها به اين حركت آگاهانه و به هنگام پرداختند. به دليل اهميت موضوع در نوشتار حاضر بخش هايي از فرمايشات ايشان درخصوص حماسه 9 دي سال 88 انتخاب و تقديم خوانندگان محترم شده است.




* ماندگار در تاريخ


روز نهم دي سال( 88) هم از همين قبيل است. نهم دي با دهم دي فرقي ندارد؛ اين مردمند كه ناگهان با يك حركت - كه آن حركت برخاسته از همان عواملي است كه نوزدهم دي قم را تشكيل داد؛ يعني برخاسته از بصيرت است، از دشمن شناسي است، از وقت شناسي است، از حضور در عرصه مجاهدانه است - روز نهم دي را هم متمايز مي كنند.


مطمئن باشيد كه روز نهم دي سال ( 88) هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز متمايزي شد. -- اين حركت مردم اهميت مضاعفي داشت؛ كار بزرگي بود.
* دست اشاره الهي


هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر مي كند، دست خداي متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن علي(عليه السلام) را مي بيند. اين كارها كارهايي نيست كه با اراده امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهي است؛ همان طور كه امام در يك موقعيت حساسي - كه من بارها اين را نقل كرده ام - به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهي را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذ با بصيرت، آن مرد خدا.


در شرايط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخيص دشوارتر است. البته خداي متعال حجت را هميشه تمام مي كند؛ هيچ وقت نمي گذارد مردم از خداي متعال طلبكار باشند و بگويند تو حجت را براي ما تمام نكردي، راهنما نفرستادي، ما از اين جهت گمراه شديم. در قرآن مكرر اين معنا ذكر شده است. دست اشاره الهي همه جا قابل ديدن است؛ منتها چشم باز مي خواهد.
* روز مجاهدت
مهم اين است كه انسان اين مجاهدت را بكند. اين مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداي متعال هم در اين مجاهدت به او كمك مي كند. نوزده دي مردم قم در سال 56 از اين قبيل بود، نهم دي سال ( 88) آحاد مردم كشور - كه حقيقتاً اين حركت ميليوني فوق العاده مردم حركت عظيمي بود - از همين قبيل است و قضاياي گوناگوني كه ما در طول انقلاب از اين چيزها كم نداشتيم. اين مجاهدت، راه را به ما نشان مي دهد.
* سجده شكر
... همان كساني كه از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمني كردند، سنگ زدند، گلوله خالي كردند، تروريسم راه انداختند. سه روز از پيروزي انقلاب در بيست و دوي بهمن گذشته بود، همين آدمها با همين اسمها آمدند جلوي اقامتگاه امام در خيابان ايران، بنا كردند شعار دادن؛ همانها آمدند توي خيابان، عليه نظام و عليه انقلاب شعاردادند. چيزي عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمريكا بود؛ اسمشان سوسياليست بود، ليبرال بود، آزادي طلب بود، پشت سرشان همه دستگاه هاي ارتجاع و استكبار و استبداد كوچك و بزرگ دنيا صف كشيده بودند!


امروز هم همين است. اينها علامت است، اينها شاخص است و مهم اين است كه ملت اين شاخصها را مي فهمد؛ اين چيزي است كه انسان اگر صدها بار شكر خدا را بكند، حقش را بجا نياورده است؛ سجده شكر كنيم.
* راز ماندگاري
اين ملت عظيم از قشرهاي مختلف در سراسر كشور نگاه مي كنند به صحنه، مي شناسند صحنه را؛ خيلي چيز بزرگ و مهمي است. ايني كه من عرض مي كنم روز نه دي در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ايران حمله كنند؛ مي ترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را مي كشند جلو، بمباران تبليغاتي مي كنند؛ اما حقيقت قضيه چيز ديگري است.
* راهپيمايي حكومتي
گفتند راه پيمايي حكومتي! بي عقلها نفهميدند كه با اين حرف دارند حكومت را تعريف مي كنند؛ دارند از حكومت تمجيد مي كنند. اين چه حكومتي است كه در ظرف دو روز - روز عاشورا (يكشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه اين حركت عظيم راه افتاد - مي تواند يك چنين بسيج عظيم ملي را در سرتاسر كشور بكند؟ امروز كدام كشور ديگر، كدام حكومت ديگر چنين قدرتي دارد؟ قوي ترين حكومتهاي دنيا و ثروتمندترين شان - كه ولخرجي هاي زيادي هم براي جاسوس پروري و خرابكاري و تروريست پروري دارند - اگر همه تلاش شان را هم بكنند، نمي توانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توي خيابانهاي شهرشان يا كشورشان. چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند! اگر به دستور حكومت آمده باشند، اين خيلي حكومت مقتدري است؛ پس خيلي حكومت قوي اي است كه اينجور امكان بسيج را دارد. اما حقيقت غير از اين است؛ حقيقت اين است كه در كشور ما حكومت و مردمي وجود ندارد - همه يكي اند - مسئولان حكومت، از شخص حقير اين بنده گرفته تا ديگران، هر كدام قطره هايي هستيم در اقيانوس عظيم اين ملت.(1)
* كار غيرمتعارف
شناسايي لحظه ها و انجام كار در لحظه نياز، خيلي چيز مهمي است. شوراي شما بحمدالله اين خصوصيت را داشته است. دلايل زيادي هم براي اين هست؛ آخري اش همين نهم دي است؛ قبلش -ده سال قبل از اين- 23تير است ...؛ آن روز هم نياز لحظه ها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولي نبود. راه پيمايي مردم در بيست و دوي بهمن با همه عظمتي كه دارد ...يك كار متعارف است، يك كار روان شده است، شناخته شده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام مي گيرد؛ اما بيست و سه تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرايط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نهم دي ماه امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مومن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش موثر بشود؛ آن كاري را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراي هماهنگي تبليغات اين خصوصيت را داشته است. (2)
* حضور بدون فراخوان
راز ماندگاري اين انقلاب، اتكاي به ايمانهاست؛ اتكاي به خداست. لذا شما مي بينيد آن روزي كه توده عظيم مردم در سرتاسر كشور احساس كنند كه دشمني اي متوجه انقلاب است، احساس كنند كه دشمني جدي اي وجود دارد، بدون فراخوان حركت مي كنند مي آيند. روز نهم دي شما ديديد در اين كشور چه اتفاقي افتاد و چه حادثه اي پيش آمد. دشمنان انقلاب كه هميشه سعي مي كنند راه پيمايي هاي ميليوني را بگويند چند هزار نفر آمده اند - تحقير كنند، كوچك كنند - اعتراف كردند و گفتند در طول اين بيست سال، هيچ حركت مردمي اي به اين عظمت در ايران اتفاق نيفتاده است؛ اين را نوشتند و گفتند. آن كساني كه سعي در كتمان حقايق درباره جمهوري اسلامي دارند، اين را گفتند. علت چيست؟ علت اين است كه مردم وقتي احساس مي كنند دشمن در مقابل نظام اسلامي ايستاده است، مي آيند توي ميدان .
* حركت ايماني و قلبي
اين حركت ايماني است، اين حركت قلبي است؛ اين چيزي است كه انگيزه خدايي در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده الهي است؛ اين چيزها دست من و امثال من نيست. دلها دست خداست. اراده ها مقهور اراده پروردگار است. وقتي حركت خدايي شد، براي خدا شد، اخلاص در كار بود، خداي متعال اينجور دفاع مي كند. لذا مي فرمايد: «ان الله يدافع عن الذين امنوا». اين را دشمنان نظام اسلامي نمي فهمند، تا امروز هم نفهميدند .... (3)
* پيروزي ملت
البته سال گذشته، سال مهمي براي كشور ما بود. به نظر من ... سال 88، سال ملت ايران بود؛ سال پيروزي ملت ايران بود؛ سال حضور نمايان ملت ايران در عرصه هاي عظيم زندگي در نظام اسلام و در كشورمان بود. يك جا در بيست و دوم خرداد چهل ميليون نفر پاي صندوقهاي رأي آمدند؛ ... اين چيز بسيار مهمي است.
* آخرين ضربه ملت
آزمون مهمي بود براي كشور. ... هم عبرتهاي زيادي داشت، هم درسهاي زيادي داشت و در اين آزمون، ملت ايران پيروز شد. ... مي خواستند بين مردم اغتشاش ايجاد كنند. ... روساي جمهور كشورهاي مستكبر در اين قضيه وارد ميدان شدند؛ اغتشاشگران خياباني و خرابكاراني را كه با آتش زدن مي خواهند موجوديت خودشان را نشان بدهند، ملت ايران ناميدند؛ شايد بتوانند اوضاع را آنچنان كه طبق ميل خودشان است، در افكار عمومي دنيا و كشورمان تصوير و ترسيم كنند؛ اما شكست خوردند.


قوي ترين و آخرين ضربه را ملت در روز نهم دي و بيست و دوي بهمن وارد كرد. كار ملت ايران در 22 بهمن، كار عظيمي بود؛ نه دي هم همين جور. يكپارچگي ملت آشكار شد. همه كساني كه در عرصه سياسي به هر نامزدي رأي داده بودند، وقتي ديدند دشمن در صحنه است، وقتي فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كساني كه قبلاً به آنها خوشبين هم بودند، تجديدنظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوي بهمن، ملت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلي تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملت دو دستگي ايجاد كنند؛ اما نتوانستند و ملت ايستاد؛ اين پيروزي ملت بود. از بيست و دوم خرداد تا بيست و دوم بهمن - هشت ماه- يك فصل پرافتخار و پرعبرتي براي ملت ايران بود؛ اين يك درس شد. آگاهي جديدي به وجود آمد. فصل تازه اي در بصيرت ملت ايران گشوده شد. اين يك زمينه بسيار مهمي است. بايد بر اساس اين زمينه، حركت كنيم.(4)
* نقش علماي معتمد
يكي از تمايزات نظام جمهوري اسلامي اين است. مجموعه خبرگان، مجموعه علماي صاحب نام و صاحب شأن در بين مردم و مورد اعتماد مردم در همه قضايا، بخصوص در قضيه بسيار مهم رهبري و انتخاب رهبري و قضاياي مربوط به آن محسوب مي شود و همين حضور اثرگذار و حساس در بين مردم، آثار و بركات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعي كه مي كنند - مثل راه پيمايي مهم بيست و دوم بهمن كه واقعاً يك پديده عظيمي بود در تاريخ انقلاب در اين شرايط و با اين اوضاع و احوال و قبل از آن، حضور مردم در خيابانها در سراسر كشور در نهم دي- بدون اينكه علما و راهنمايان معنوي مردم كه مورد اعتماد آنها هستند، دلهاي مردم را به حقايق اين انقلاب متوجه كنند، ميسر نمي شد. ...(5)
* بركت حضور جوانان
اگر صحبت كارهاي فناوري پيچيده است، همين جوانها هستند...
به ميدان عمل و خدمت و تلاش كه مي رسيم، همين حركت عظيم بسيج سازندگي را مي بينيم؛ به ميدان سياست و اعلام حضور كه مي رسيم، حركت نه دي را مي بينيم، حركت بيست و دوي بهمن را مي بينيم، حضور عظيم در انتخابات را مي بينيم؛ اينها معناش چيست؟ معناش اين است كه امروز جوانان ما- كه اكثريت قاطع ملت ما هستند - و عموم ملت ما در همان جهت حركت انقلاب اسلامي و با همان ضرب دست انقلاب، رو به فزايندگي هستند، دارند پيش مي روند. پس ما پيش رفتيم.(6)
* تلاش براي ملت
آنچه كه براي ما لازم است، اين است كه آحاد مردم، مسئولان، غير مسئولان، بخصوص جوانها، بخصوص كساني كه سخن و حرفشان تأثير دارد، احساس مسئوليت حضور در صحنه را از دست ندهند. هيچ كس نگويد من تكليفي ندارم، من مسئوليتي ندارم؛ همه مسئولند.
من مي بينم كه اين احساس مسئوليت را داريم. اين را مردم كشور ثابت كردند، ثابت مي كنند؛ حالا يك نمونه واضحش همين نه دي بود ...
-------------------------------------------------------------
1- در جمع مردم قم در سالگرد قيام 19 دي، (19/10/1388
2- در جمع اعضاي شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي (29/10/1388
3- در جمع فرماندهان و پرسنل نيروي هوايي ارتش، (19/11/1388
4- در اجتماع زائران حرم مطهر رضوي(1/1/1389
5- در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري(6/12/1388
6- در جمع جهادگران بسيج سازندگي(31/6/1389
7- در جمع مردم مازندران در سالگردحماسه 6 بهمن، (6/11/1388
http://leader-khamenei.com/shenakhte-rahbar/leader-viewpoints/1418-9dey88.html






۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

امام‌ حسین‌ علیه السلام كیست‌؟!



• پیشگفتار

• ویژگی‌های‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌

• امام‌ حسین‌ و حكومت‌ دینی‌

• امام‌ حسین‌ و اصلاحات‌

• امام‌ حسین‌ و آزادی‌

• امام‌ حسین‌ و غیرت‌ دینی‌

• امام‌ حسین‌ و حقوق‌ بشر

• روش‌ نشر تفكر عاشورایی‌ در جوامع‌ امروز

• نقش‌ حسینیّه‌ها در انسجام‌ معنوی‌ و اجتماعی‌ شیعه‌

• پیشگفتار

1ـ در این‌ كه‌ تمام‌ امامان‌ معصوم‌ از مولی‌ الموحّدین‌ گرفته‌ تا حضرت‌ مهدی‌ كه خداوند ظهورش را نزدیك گرداند از یك‌ نور آفریده‌ شده‌اند و همه‌ از حقیقت‌ محمّدیه‌اند، در میان‌ مذهب‌ امامیّه‌ حرف‌ و كلامی‌ نیست‌ بنابراین‌، در تفاضل‌ و برتر بودن‌ بعضی‌ از بعض‌ دیگر از نظر اصل‌ خلقت‌ و آفرینش‌ میان‌شان‌ تفاوتی‌ وجود ندارد و همه‌ی آنها از انوار الهیّه‌ و از نور محمّدیه‌اند و در تمام‌ مراتب‌ كمالات‌ و معنویّت‌ مساویند ؛ یعنی‌ هر كمال‌ و فضیلتی‌ را كه‌ برای‌ هركدام‌ ثابت‌ كردیم‌ برای‌ سایر امامان‌، مقرّر و ثابت‌ است‌ و اگر این‌ طور نبوده‌ باشد نقص ‌در امام‌ و امامت‌ لازم‌ خواهد آمد و این‌، عقلاً باطل‌ است‌.

2ـ در طول‌ زندگی‌ برای‌ بعضی‌ از معصومین‌، فرصت‌ و موقعیّتی‌ پیش‌ آمد كه ‌برای‌ اكثرشان‌ آن‌ فرصت‌ و موقعیّت‌ پیش‌ نیامده‌ بود لذا بسیاری‌ از امامان‌، نتوانستند از آن‌ فرصت‌ها و موقعیّت‌ها استفاده‌ کنند؛ مثلاً در برهه‌ای‌ از زمان‌ در اثر اختلافات‌ شدید بنی‌عباس‌ با بنی‌ امیه‌ و در آخر كار سقوط‌ دولت‌ و حكومت‌ بنی‌ امیه‌ و روی‌ كار آمدن‌ بنی‌عباس‌ امام‌ صادق‌(ع) توانستند به‌ خوبی‌ از فرصت‌ استفاده‌ كنند و مجالس‌ علمی‌ و فقهی‌ تشكیل‌ دهند و در نتیجه‌ با تعلیم‌ و تربیت‌ بیش‌ از چهار هزار دانشمند توانستند اسلام‌ راستین‌ و مذهب‌ تشیّع‌ را تبیین‌ و به‌ جامعه‌ اسلامی‌ معرفی‌ نمایند. در حالی‌ كه ‌همین‌ امام‌(ع) در اواخر عمر خود در فشار حكومت‌ ظالمانه‌ بنی‌عباس‌ بودند و بالاخره‌ به‌دست‌ منصور به‌ شهادت‌ رسیدند.

حالا اگر گفتیم‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع) رئیس‌ مذهب ‌تشیع‌ و زنده‌ كننده‌ اسلام‌ راستین‌ است‌ بدان‌ معنا و مفهوم‌ نیست‌ كه‌ امامان دیگر قابلیّت‌ این‌ كار را نداشته‌ و از این‌ عمل‌ عاجز بوده‌اند، زیرا این‌ فكر و منطق‌ غلط‌ بوده‌ و مسئله‌ امامت‌ و پیشوایی‌ بالاتر از این‌ حرف‌ها است‌. یا حضرت‌ سیدالشهدا(ع) قیام‌ نمود و آن‌ صحنه‌ی محیّر العقول‌ را در جهان‌ بشریّت‌ برای‌ حفظ‌ كیان‌ اسلام‌ و ابقای‌ دین‌ به‌ وجود آورد كه‌ دیگر از امامان‌ چنین‌ عملی‌ را به‌ وجود نیاوردند، حال‌ نباید گفت‌ كه‌ مثلاًحضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌(ع) از این‌ اقدام‌ تكویناً عاجز بوده‌ است‌ و حال‌ آن‌ كه‌ با مطالعه‌ی تاریخ‌ زندگی‌ این‌ دو برادر روشن‌ خواهد شد كه‌ قیام‌ و انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) اوّلاً حسنیّه‌ و ثانیاً حسینیّه‌ی بوده‌ است‌.

• ویژگی‌های‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع)

1ـ خداوند متعال‌ برای‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) یك‌ حساب‌ جداگانه‌ای‌ باز كرده‌ كه‌ برای‌ احدی‌ از انبیاء و امامان‌ معصوم‌، چنین‌ حسابی‌ باز ننموده‌ است‌.

چرا و برای‌ چه‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) برنده‌ی جایزه‌ی ممتاز است‌؟! پاسخ‌ این‌ سؤال ‌با مراجعه‌ به‌ تاریخ‌ پر افتخار این‌ وجود نازنین‌ بلكه‌ قبل‌ از ولادتش‌ روشن‌ خواهد شد.

حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) نه‌ تنها در قلوب‌ شیعیان‌ خود نفوذ كرد بلكه‌ فرق‌ غیراسلامی‌ نیز او را انسانی‌ آزاد و آزاده‌ شناخته‌ و برای‌ آن‌ سرور آزادگان‌ امتیازات‌ خاصی‌ را قائلند. اینك‌ ما در این‌ جا گفتار و معتقدات‌ بعضی‌ از دانشمندان‌ و مورخان‌ غیر اسلامی‌ را نقل‌ نموده‌ و ذكر می‌كنیم‌:

.پوید می‌نویسد:

درس‌ امام‌ حسین‌(ع) این‌ است‌ كه‌ در دنیا اصول‌ ابدی‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود دارد كه‌ تغییر ناپذیرند و همچنین‌ می‌رساند كه‌ هرگاه‌ بدی‌ مقاومت‌كند و بشر در راه‌ آن‌ پافشاری‌ نماید آن‌ اصول‌ همیشه‌ در دنیا باقی‌ و پایدار خواهد ماند. در طی‌ قرون‌ افراد همیشه‌ جرأت‌ و پر دلی‌ و عظمت‌ روح‌ و بزرگی‌ قلب‌ و شهامت‌ روانی‌ را دوست‌ داشته‌اند و در اثر همین‌هاست‌ كه‌ آزادی‌ و عدالت‌ هرگز به‌ نیروی‌ ظلم‌ و فساد تسلیم‌ نمی‌شود. این‌ بود شهامت‌ و این‌ بود عظمت‌ِ حسین‌(ع) و من‌ مسرورم‌ كه‌ در چنین‌ روزی‌ با كسانی‌ كه‌ این‌ فداكاری‌ را از جان‌ و دل‌ ثناء می‌گویند شركت‌ كرده‌ام‌. هرچند كه ‌یك‌ هزار و سیصد سال‌ از تاریخ‌ آن‌ می‌گذرد.

اپرونیك‌ مورخ‌ مشهور امریكایی‌ از واشنگتن‌ می‌نویسد:

برای‌ امام‌ حسین‌(ع) ممكن‌ بود كه‌ زندگی‌ خود را با تسلیم‌ شدن‌ به‌ اراده‌ی یزید نجات‌ بخشد، لیكن‌ مسئولیت‌ پیشوایی‌ و نهضت‌ بخش‌ اسلام‌، اجازه‌ نمی‌داد كه‌ او یزید را به‌ عنوان‌ خلیفه‌ی مسلمین‌ بشناسد. او به‌ زودی‌ خود را برای‌ قبول‌ هر ناراحتی‌ و پافشاری ‌به‌ منظور رها ساختن‌ اسلام‌ از چنگال‌ بنی‌ امیّه‌ آماده‌ ساخت‌. در زیر آفتاب‌ سوزان‌ سرزمین‌ خشك‌ و در روی‌ ریگ‌های‌ تفتیده‌ روح‌ حسین‌ فنا ناپذیر برپاست‌. ای‌ پهلوان‌ وای‌ نمونه‌ی شجاعت‌ و ای‌ شهسوار من‌ ای‌ حسین‌!

2- از ابتدای‌ تكوّن‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) تا ولادت‌ و از ولادت‌ تا شهادت‌ تمام‌ عوالم‌ هستی‌ آسمان‌ها و فرشتگان‌ زمین‌ و دریاها همه‌ و همه‌ برای‌ حضرتش‌ گریه‌ نمودند كه‌ این‌ جریان‌ برای‌ كسی‌ پیش‌ نیامده‌ و نخواهد آمد. بلی‌ برای‌ حضرت‌ یحیی‌ نیز آسمان ‌گریه‌ كرد. در تفسیر مجمع‌ البیان‌ ضمن‌ آیه‌ی "فَما بَكَت‌ عَلیهِم‌ السَماءُ وَ الارضُ‌" مرحوم‌ طبرسی‌ فرمودند: برای‌ دو نفر یحیی‌ و حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) آسمان‌ها و فرشتگان‌ چهل‌ شبانه‌ روز گریه‌ نمودند. و در همین‌ تفسیر آمده‌ است‌: آفتاب‌ در طلوع‌ و غروبش‌ تا چهل‌ روز به‌ حالت‌ حمراء و سوزش‌ بود و در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ مازندرانی‌ چنین‌ است‌:

" بَكَت‌ السَماءُ عَلَی‌ الحُسَینِ‌(ع) اَربَعِین‌َ یَوماً "، تفسیر صافی‌ سوره‌ الدّخان‌.

3- حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) در تمام‌ كمالات‌ و فضیلت‌ها حتی‌ در عبادت‌ برترین ‌انسان‌ بود. چرا حضرتش‌ مكنی‌ به‌ ابی‌عبدالله‌ شده‌ است‌؟! آیا این‌ كنیه‌ از كنیه‌های ‌متعارف‌ است‌؟! ظاهراً در این‌ كنیه‌ ویژگی‌ای‌ است‌ و اشاره‌ است‌ به‌ محور بودن‌ آن‌ حضرت ‌در تمام‌ كمالات‌.

ابوعبدالله‌ یعنی‌ پدر بنده‌ خدا. پدر در خانواده‌ نقش‌ بزرگی‌ دارد و باید الگو بوده‌ باشد. پدر مربی‌ و مكمل‌ است‌. پدر الگو و مصدر است‌. برای‌ همه‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) پدر بندگان‌ خدایند و همه‌ بندگان‌؛ یعنی‌ عبادت‌ كنندگان‌ در رسیدن‌ به ‌كمالات‌ باید از امام‌ حسین‌(ع) درس‌ بیاموزند.

4- زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) معادل‌ حج‌ و عمره‌ است‌. در روایات‌ بسیاری‌ آمده‌ است ‌اگر روزی‌ مشاهده‌ شد كه‌ بیت‌ الله‌ الحرام‌ از حجاج‌ خالی‌ است‌، در آن‌ وقت‌ از باب‌ وجوب ‌كفایی‌ بر مسلمان‌ها واجب‌ است‌ به‌ زیارت‌ خانه‌ی خدا بشتابند. اگرچه‌ مستطیع‌ نبوده‌ باشند و یا حج‌ واجب‌ خود را رفته‌ باشند. مرحوم‌ صدوق‌ كه رضوان‌ خدا بر او باد همین‌ مطلب‌ را راجع ‌به‌ زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) گفته‌ كه‌ اگر روزی‌ بیاید مردم‌ به‌ طور كلی‌ ترك‌ زیارت‌ امام ‌حسین‌(ع) نموده‌ باشند، در این‌ صورت‌ به‌ طور واجب‌ كفایی‌ بر شیعیان‌ واجب‌ است‌ كه‌ به‌زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) بروند و نگذارند حرم‌ مطهر خالی‌ از زائر باشد (نقل‌ از آیت‌الله‌مرعشی‌ نجفی‌)

آیا زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) در روز عرفه‌ مثل‌ زیارت‌ خانه‌ی خداست‌؟

یا گفته‌ شود: ثواب‌ زیارت‌ امام‌ حسین‌(ع) از زیارت‌ خانه‌ خدا بیشتر است‌ و یا مساوی‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ دلیل‌ برای‌ این‌ مطلب‌ این‌ است‌: شكی‌ نیست‌ در این‌كه‌ خانه‌ی خدا كه‌ در مكه‌ واقع‌ شد حرمت‌ و احترام‌ و عظمت‌ آن‌ برای‌ احترام‌ و حرمت‌ حضرت‌ ابراهیم‌(ع) است‌ كه‌ آن‌ را بنا نمود و خلیل‌ الرحمن‌ هنگامی‌ كه‌ مأمور به‌ ذبح‌ فرزندش‌ حضرت‌ اسماعیل‌ شد، طاقت‌ نیاورده‌ چشمانش‌ را بست‌ اما امام‌ حسین‌(ع) جوانش‌ را نزدش‌ قطعه‌ قطعه‌ نمودند و جوانانی‌ را برای‌ خدا قربانی‌ كرد و ابداً ناراحت‌ نشد و رنگ‌ نباخت‌. پس‌ زمین‌ كربلا كه‌ مزار شهدای‌ راستین‌ قرار گرفت‌ و مرقد مطهر عزیز اسلام‌ در آن‌ جا واقع‌ شد، می‌بایستی‌ زیارت‌ آن‌ و ثواب‌ زیارت‌ آن‌ لااقل‌ معادل‌ ثواب‌ خانه‌ی خدا باشد، نه‌ كمتر.

5- امام‌ حسین‌(ع) همچون‌ پدر بزرگوارش‌، مولای‌ متقیّان‌(ع) در دل‌ شب‌ غذای ‌بیچارگان‌ را حمل‌ می‌نمود و به‌ خانه‌های‌ فقرا می‌رفت‌. حتی‌ بعد از شهادت‌ سالارشهیدان‌، اثر زخم‌ روی‌ كمر ایشان‌ مانده‌ بود كه‌ آن‌ زخم‌ نه‌ از شمشیر بوده‌ و نه‌ از نیزه‌، بلكه‌در اثر حمل‌ غذای‌ مستمندان‌ بوده‌. لذا از زین‌ العابدین‌(ع) پرسیدند. حضرت‌ در پاسخ ‌فرمودند: این‌ زخم‌ بر اثر حمل‌ غذا برای‌ فقرا و بیچارگان‌ بود. این‌ مطلب‌ را غیر از علمای ‌شیعه‌ دیگران‌ نیز گفته‌اند. مانند ابن‌ جوزی‌ در كتاب‌ «تذكره‌ی الخواص‌» و ابونعیم‌ اصفهانی ‌در «حلیه‌ی الاولیاء» .

• امام‌ حسین‌(ع) و حكومت‌ دینی‌

رهبران‌ الهی‌ و مردان‌ آسمانی‌ برای‌ تشكیل‌ حكومت‌ دینی‌ تا پای‌ جان‌ كوشیدند و برای‌ نجات‌ انسان‌ها از ستم‌ و تجاوز به‌ نام‌ قانون‌ مقرّراتی‌ وضع‌ نمودند. بعد از شهادت‌علی‌(ع) با روی‌ كار آمدن‌ خاندان‌ اموی‌، حكومت‌ اسلامی‌ به‌ حكومت‌ استبدادی‌ ـ شاهنشاهی‌ مبدل‌ شد و حاكم‌ها به‌ نام‌ خلیفه‌ی اسلامی‌، دین‌ اسلام‌ را بازیچه‌ قرار دادند.

امتیازهای‌ طبقاتی‌ به‌ وجود آمد و دوستان‌ و شیعیان‌ حضرت‌ علی‌(ع) از تمام‌ حقوق ‌اسلامی‌ ـ اقتصادی‌ و غیره‌ محروم‌ گشتند . شیعیان‌ در بدترین‌ وضع‌ به‌ سر می‌بردند و محبت‌ به‌ علی‌(ع) و خاندان‌ رسالت‌ جرم‌ بزرگی‌ بود كه‌ موجب‌ محرومیت‌ و شكنجه ‌شیعیان‌ می‌شد. معاویه‌ و تمام‌ حاكمان‌ زورگوی‌ بنی‌ امیه‌ جز سفاكی‌ و خونریزی‌ كار دیگری‌ نداشتند و در یك‌ كلمه‌ اسلام‌ از مسیر خود منحرف‌ شده‌ بود.

بعضی‌ها گفته‌ و یا می‌گویند: چرا امام‌ حسین‌ زندگی‌ خود را به‌ مخاطره‌ انداخت‌ و چرا با حكومت‌ نساخت‌؟! مگر زندگی‌ راحت‌ چیست‌؟! زندگی‌ آسوده ‌از منظر رهبران ‌آسمانی‌، یعنی‌ ملت‌ و جامعه‌ آسایش‌ داشته‌ باشد و مردم‌ از زندگی‌ خود راضی‌ باشند و آزادی‌ باشد و ستم‌ شكل‌ نگیرد و تفاوت‌ قومی‌ و نژادی‌ نباشد.

امام‌ حسین‌(ع) هنگامی‌ زندگی‌ آسوده‌ دارد كه‌ حقوق‌ انسان‌ها و پیروان‌ مذاهب‌ به‌ حكم‌ قوانین‌ اسلام‌ داده‌ شود، نه‌ این‌كه‌ مردم‌ از حقوق ‌خود محروم‌ باشند و در محیط‌ خفقان‌ زندگی‌ كنند. نه‌ این‌ كه‌ دسته‌ای‌ از خدا بی‌ خبر در حال‌ شوكت‌ و عزت‌ و در منتهای‌ خوشی‌ زندگی‌ نموده‌ اما توده‌ی مردم‌، حتی‌ نان‌ خالی‌ هم‌ نداشته‌ باشند.

حسین‌(ع) فرزند كسی‌ است‌ كه‌ پیوسته‌ به‌ درماندگان‌ كمك‌ می‌كرد و برای‌ نجات ‌دادن‌ طبقات‌ محروم‌ و مظلوم‌ با ستمگران‌ مبارزه‌ می‌كرد و شبانگاه‌ غذای‌ فقرا را به‌ دوش‌ می‌كشید و به‌ خانه‌هایشان‌ می‌برد و هرگز غذاهای‌ رنگارنگ‌ میل‌ نمی‌نمود و می‌گفت‌: من‌ چگونه‌ لباس‌ نو بپوشم‌ و سیر بخوابم‌ در حالی‌ كه‌ در كشورهای‌ اسلامی‌ ممكن‌ است ‌برهنه‌ یا گرسنه‌ای‌ باشد.

• امام‌ حسین‌(ع) و اصلاحات‌

بزرگ‌ترین‌ اهداف‌ رهبران‌ الهی‌، اصلاح‌ امور انسان‌ها و جوامع‌ بشری‌ بوده‌ است‌ و بر همین‌ اساس‌ بود كه‌ امام‌ حسین‌(ع) بارها در طول‌ مبارزات‌ و قیام‌ خود می‌فرمود: من‌برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منكر قیام‌ می‌كنم‌. من‌ خانه‌ و كاشانه‌ام‌ را رها نكردم‌ و تك‌ و تنها در مقابل‌ ظلم‌ نایستادم‌، مگر برای‌ آن‌ كه‌ انسان‌ها را ارشاد كنم‌ و از بدبختی‌ و انحراف‌ نجاتشان‌ دهم‌. من‌ برای‌ اصلاح‌ امور مسلمان‌ها خروج‌ نمودم‌، نه‌ برای‌ به‌ دست‌آوردن‌ قدرت‌ و مقام‌ و نه‌ برای‌ ظلم‌ و طغیان‌.

• امام‌ حسین‌(ع) و آزادی‌

حریت‌ و آزادی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ كلمه‌ اصلی‌ است‌ از اصول‌ و ركنی‌ است‌ از اركان‌ِ بقای‌ هر نظامی‌ . آزادی‌ یكی‌ از بزرگترین‌ اهداف‌ پیامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشریت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشری‌ را از چنگال‌ اهریمنان‌ و زورگویان‌ رها سازند. واژه‌ی مقدس‌ آزادی‌ را جز استكبار جهانی‌ همه‌ی انسان‌ها طالبند. آزادی‌ را حتی‌ حیوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

امام‌ حسین‌(ع) نگاه‌ عمیقانه‌ای‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ می‌كند و می‌بیند با روی‌ كار آمدن ‌بنی‌ امیه‌ و بازی‌ كردن‌ با دین‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، دیگر چیزی‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احكام‌ و قوانین‌ آسمانی‌ از مسیر خود منحرف‌ گشته‌. شیعیان‌ كه‌ طرفداران‌ راستین‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

بدین‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشید علی‌(ع) دیگر به‌ خود اجازه‌ نمی‌دهد كه‌ بنشیند و این‌ منظره‌ را تماشا كند. او فرزند علی‌(ع) است‌ باید مقدمات‌ قیام‌ را فراهم‌ كند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتیان‌ اعلام‌ خطر نماید.

بارها می‌فرمود: «اِذَا بَلَیتُ‌ الاُمَّةُ عَلَی‌ مِثلِ‌ یَزیدِ بنِ‌ مُعاوِیََةِ فَعَلَی‌ الاسلامِ‌ السَلام‌» یعنی‌ هر زمانی‌ كه‌ امت‌ اسلامی‌ گرفتار حكومتی‌ مانند حكومت‌ فرزند هند جگر خوار شد، دیگر فاتحه‌ی اسلام‌ خوانده‌ شده‌ و دین‌ نابود خواهد شد.امام‌ حسین‌(ع) برای‌ آزادی‌ مردم‌ محروم‌ قیام‌ و انقلاب‌ مقدس‌ را به‌ وجود آورد.

شاعری‌، مرام نامه‌ و اساس‌ زندگی‌ انسان‌ را در چند بیت‌ شعر تبیین‌ كرده‌ و خواسته‌های‌ امام‌ حسین‌(ع) را و این‌ كه‌ در منطق‌ آن‌ حضرت‌ زندگی‌ انسانی‌ چیست‌ را روشن‌ می‌نماید:

اندر آن‌جا كه‌ باطل‌ امیر است ‌اندر آن‌جا كه‌ حق‌ سر به‌ زیر است‌

اندر آن‌جا كه‌ دین‌ و مروّت‌ پایمال‌ و زبون‌ و اسیر است‌

راستی‌ زندگی‌ ناگوار است ‌مرگ‌ بالاترین‌ افتخار است‌

اندر آن‌ جا كه‌ از دست‌ بیداد می‌كشد قلب‌ مظلوم‌ فریاد

اندر آن‌ جا كه‌ ظالم‌ بمستی‌ بر سر خلق‌ می‌تازد آزاد

مُهر بر لب‌ نهادن‌ گناه‌ است ‌خامشی‌ بدترین‌ اشتباه‌ است‌

این‌ اساس‌ مرام‌ حسین‌ است‌ روح‌ رمز قیام‌ حسین‌ است‌

یا كه‌ آزادگی‌ یا شهادت‌ حاصلی‌ از كلام‌ حسین‌ است‌

شیعه‌ او همین‌ سان‌ غیور است‌ تا ابد از زبونی‌ بدور است‌

شیعه‌ و تن‌ به‌ بیداد دادن‌ شیعه‌ و مُهر بر لب‌ نهادن‌

شیعه‌ و چون‌ زنان‌ آرمیدن‌ شیعه‌ و در مذلّت‌ فتادن‌

شیوه‌ شیعه‌ هرگز نه‌ این‌ است ‌شیعه‌ نبود هر آن‌ كس‌ چنین‌ است‌

چون‌ یزید از هوس‌ كامور شد دولت‌ غاصبش‌ مستقر شد

كار اسلام‌ از او شد پریشان‌ آدمیّت‌ دچار خطر شد

سیل‌ طغیان‌ او دین‌ ز جا برد تا لب‌ پرتگاه‌ فنا برد

دید فرزند زهرا كه‌ این ‌جا نیست‌ جای‌ سكوت‌ و تماشا

نهضتی‌ كرد خونین‌ و پر شور آتشین‌ محشری‌ كرد برپا

كربلا را ز نهضت‌ تكان‌ داد باز از نو به‌ اسلام‌ جان‌ داد

گرچه‌ دشمن‌ تنش‌ غرق‌ خون‌ كرد ظلم‌ها بر وی‌ از حد برون‌ كرد

لیك‌ خونش‌ بجوشد و زو موج‌ كاخ‌ بیداد را سرنگون‌ كرد

تا ابد نیز آن‌ خون‌ بجوشد بر زوال‌ ستم‌ها بكوشد

زان‌ شهید سر از تن‌ فتاده‌ زان‌ فداكار در خون‌ فتاده‌

جاودان‌ آید این‌ بانگ‌ پرشور "لا اری‌ الموت‌ الا سعادة"

آری‌ آزاد مردان‌ بكوشند بر ستمگر چو طوفان‌ بجوشند

• امام‌ حسین‌(ع) و غیرت‌ دینی‌

غیرت‌ واژه‌ای‌ مقدس‌ و بسیار پر محتواست‌، امّا متأسفانه‌ این‌ صفت‌ بسیار ارزنده‌ قرن‌هاست‌ از میان‌ ملل‌ اسلامی‌ رخت‌ بربسته‌ و مسلمانان‌ مخصوصاً در این‌ عصر و قرن ‌اخیر كمتر از این‌ صفت‌ بر خوردارند. امام‌ حسین‌(ع) حتی‌ در آن‌ لحظات‌ آخر عمر خود درحالی‌ كه‌ زخم‌ شدید برداشته‌ بود، هنگامی‌ كه‌ می‌بیند لشكر كفر به‌ خیام‌ و حرم‌ زنان‌ و كودكان‌ حمله‌ور شده‌اند و قصد اهانت‌ به‌ اهل‌بیت‌ رسالت‌: دارند با حالت‌ ضعف‌ و ناتوانی‌ صدا زد: «یا شیعة آل‌ ابی‌ سفیان‌ ان‌ لم‌ یكن‌ لكم‌ دین‌ٌ و انتم‌ لا تخافون‌ المعاد، فكونوا احراراً فی‌ دنیاكم‌» یعنی‌ ای‌ پیروان‌ ابی‌ سفیان‌! اگر دین‌ و مذهب‌ ندارید ـ چنان‌ كه ‌ندارید ـ و از روز محشر نمی‌هراسید پس‌ لااقل‌ بیایید آزاد و آزاده‌ باشید من‌ كه‌ هنوز زنده‌ام، ‌نخواهم‌ گذاشت‌ شما به‌ حرم‌ اهل‌بیت‌ و خیمه‌های‌ زنان‌ حمله‌ كنید. 
• امام‌ حسین‌(ع) و حقوق‌ بشر

یكی‌ از مسائلی‌ كه‌ در ادیان‌ آسمانی‌ به‌ ویژه‌ در اسلام‌ وجود داشته‌ و مورد بحث‌ و گفتگوی‌ پیروان‌ مذاهب‌ بوده‌ و می‌توان‌ گفت‌ از اصیل‌ترین‌ قوانین‌ الهی‌ است‌ مسئله‌حقوق‌ بشر است‌، انسان‌ها هر عقیده‌ و مسلكی‌ كه‌ دارند و در هر زمانی‌ و مكانی‌ كه‌ هستند و یا خواهند بود باید به‌ حقوق‌ فردی‌ و اجتماعی‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ خود برسند.

اساس ‌نهضت‌ و قیام‌ رهبران‌ الهی‌ دو چیز بود:

1ـ رعایت‌ نمودن‌ حقوق‌ انسانها

2ـ حریّت‌ وآزادی‌

كه‌ راستی‌ می‌توان‌ گفت‌: اگر حقوق‌ انسانها روی‌ موازین‌ قانون‌ الهی‌ داده‌ نشود و یا حریّت‌ و آزادی‌ از بشر سلب‌ گردد جوامع‌ بشری‌ و انسانها دیگر همچون‌ حیوانات‌ ودرندگان‌ زندگی‌ كرده‌ و خواهند نمود.

مولای‌ متقیّان‌ حضرت‌ علی‌(ع) می‌فرمود: اگر تمام‌ جهان‌ هستی‌ را به‌ من‌ بدهند و بخواهند كه‌ پوست‌ جویی‌ را از دهان‌ مورچه‌ای‌ بیرون‌ آورم‌ هرگز چنین‌ كاری‌ را نخواهم‌ كرد، این‌ كلام‌ مقدس‌ حضرت‌ علی‌(ع) اشاره‌ به‌ هر دو مطلب‌ است‌ هم‌ اشاره‌ به‌ حقوق‌ و هم‌ اشاره‌ به‌ آزادی‌.

• روش‌ نشر تفكر عاشورایی‌ در جوامع‌ امروز

چند سؤال‌:

سؤال‌ اوّل‌: اگر امام‌ حسین‌(ع) قیام‌ نمی‌كرد و آن‌ انقلاب‌ را به‌ وجود نمی‌آورد آیا اسلامی‌ كه‌ بیش‌ از چهارده‌ قرن‌ است‌ كه‌ هنوز باقی‌ است‌ و در حال‌ حاضر بیش‌ از یك‌ و نیم‌ میلیارد مسلمان‌ در كره‌ زمین‌ زندگی‌ می‌كنند با روی‌ كار آمدن‌ خاندان‌ اموی‌ وفرزندان‌ هند جگر خوار كه‌ تمام‌‌شان‌ اسلام‌ برانداز بودند و هدف‌ اساسی‌شان‌ نابود کردن ‌اسلام‌ بود باقی‌ می‌ماند؟!

سؤال‌ دوّم‌: انقلاب‌هایی‌ كه‌ بعد از عاشورای‌ حسینی‌(ع) در جهان‌ اسلام‌ و هم‌چنین‌ در غیر جهان‌ اسلام‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ آیا مرهون‌ قیام‌ مقدّس‌ حسین‌(ع) نبوده ‌است‌؟! و از عاشورای‌ كربلا سرچشمه‌ و الگو نگرفته‌ است‌؟!

سؤال‌ سوّم‌: انقلاب‌ مقدّس‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ و پیروزی‌ آن‌ و شكسته ‌شدن‌ پشت‌ طاغوت‌ آیا از كربلای‌ امام‌ حسین‌ و از بركت‌ انقلاب‌ مقدّس‌ سالار شهیدان‌ به ‌وجود نیامده‌ است‌؟! این‌ حقیر در اسلام‌ بعد از حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) كه‌ برنده‌ی جایزه ‌ممتاز و شجاعترین‌ انسان‌های‌ عالم‌ بود، امام‌ خمینی‌ را نیز اشجع‌ ناس‌ و یك‌ انسان‌ كامل ‌دانسته‌ و او را در این‌ قرن‌ بیستم‌ ایضاً برنده‌ جایزه‌ ممتاز دانسته‌ و می‌دانم‌.

• نقش‌ حسینیّه‌ها در انسجام‌ معنوی‌ و اجتماعی‌ شیعه‌

هر چیزی‌ كه‌ منسوب‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌(ع) است‌ و از نام‌ مقدّسش‌ اشتقاق ‌می‌شود همه‌ از یك‌ قداست‌ و ظرافت‌ خاصّی‌ برخوردار است‌ حسینیّه‌ها چون‌ حاكی‌ از قیام‌خونین‌ سالار شهیدان‌ است‌ و یادآور آن‌ همه‌ فداكاری‌ها و جانبازی‌ها است‌ لذا در جوامع‌ بشری‌ و انسجام‌ مسلمانان‌ به‌ ویژه‌ در میان‌ شیعه‌ تأثیر خاصی‌ نموده‌ و خواهد نمود این‌حسینیه‌ها است‌ كه‌ انسان‌های‌ مقتدر و شجاع‌ و استكبار برانداز به‌ جامعه‌ شیعه‌ و بلكه‌سایر فرقه‌های‌ اسلامی‌ حتی‌ غیر مسلمان‌ تحویل‌ داده‌ است‌ و این‌ حسینیّه‌ها است‌ كه ‌انسان‌هایی‌ دلاور و با ایمان‌ و اخلاص‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ مقدس‌ ایران‌ پرورش‌ داده‌ كه ‌با تمام‌ زورگویان‌ جهان‌ مقابله‌ و مبارزه‌ نموده‌ است‌. قیام‌ مقدس‌ حضرت‌(ع) كیان‌ اسلام‌ را حفظ‌ می‌كند.

--------------------------------------------------------------------------------

منابع‌:
  • 1 ـ الكامل‌ فی‌ التاریخ‌، ابن‌ اثیر.
  • 2 ـ مروج‌ الذهب‌، مسعودی‌ .
  • 3 ـ البیان‌ الدّول‌، سید حسن‌ خطیب‌
  • 4-التأثر الدّول‌، محمد عبدالباقی‌.
  • 5ـ السیاسه‌ی الحسینیه‌ی، مسیو رپن‌. 
  • 6ـ صلح‌ الحسن‌، راضی‌ آل‌ یاسین‌.
  • 7ـ حیات‌ الحسن‌، باقر الشریف‌.
  • 8 ـ نهضت‌ الحسین‌ ، هبه‌ی الدین‌ شهرستانی‌.
  • 9 ـ اعیان‌ الشیعه‌، سید محسن‌ امین‌.
  • 10ـ دین‌ و تمدن‌، الحوالن‌.
www.tebyan.net

۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

محرم -روز شمار قيام كربلا و حضرت رقیه (س)

روز شمار قيام كربلا در اين قسمت،حوادثى را كه در ارتباط با نهضت عاشورا در شام،مدينه،كوفه،مكه،كربلا و...به ترتيب زمانى اتفاق افتاده است،مى‏آوريم:



15 رجب 60 هجرى:مرگ معاويه در شام و نشستن يزيد به جاى پدر.



28 رجب 60:رسيدن نامه يزيد به والى مدينه مبنى بر بيعت گرفتن از حسين‏«ع‏»وديگران.



29 رجب 60:فرستادن وليد،كسى را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براى‏بيعت،ديدار امام حسين‏«ع‏»از قبر پيامبر و خدا حافظى،سپس هجرت از مدينه،همراه بااهل بيت و جمعى از بنى هاشم.



3 شعبان 60:فرستادن وليد،كسى را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براى بيعت،ديدار امام حسين‏«ع‏»از قبر پيامبر و خداحافظى،سپس هجرت از مدينه،همراه با اهل بيت‏و جمعى از بنى هاشم.


ورود امام حسين‏«ع‏»به مكه و ملاقاتهاى وى با مردم.



10 رمضان 60:رسيدن نامه‏اى از كوفيان به دست امام،توسط دو نفر از شيعيان كوفه.


15 رمضان 60:رسيدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن‏عقيل به كوفه براى بررسى اوضاع.


5 شوال 60:ورود مسلم بن عقيل به كوفه،استقبال مردم از وى و شروع آنان به بيعت.


11 ذى قعده 60:نامه نوشتن مسلم بن عقيل از كوفه به امام حسين و فراخوانى به‏آمدن به كوفه.


8 ذى حجه 60:خروج مسلم بن عقيل در كوفه با چهار هزار نفر،سپس پراكندگى‏آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفى شدن در خانه طوعه.تبديل كردن امام حسين‏«ع‏»


حج را به عمره در مكه،ايراد خطبه براى مردم و خروج از مكه همراه با 82 نفر از افرادخانواده و ياران به طرف كوفه.دستگيرى هانى،سپس شهادت او.


9 ذى حجه 60:درگيرى مسلم با كوفيان،سپس دستگيرى او و شهادتش بر بام‏دار الاماره كوفه،ديدار امام حسين با فرزدق در بيرون مكه.


ذى حجه 60:بر خورد امام حسين‏«ع‏»با حر و سپاه او در منزل‏«شراف‏».


ذى حجه 60:دريافت مجدد خبر شهادت مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر در منزل‏«عذيب الهجانات‏».


2 محرم 61:ورود امام حسين‏«ع‏»به سرزمين كربلا و فرود آمدن در آنجا.


3 محرم 61:ورود عمر سعد به كربلا،همراه چهار هزار نفر از سپاه كوفه و آغازگفتگوى وى با امام براى وادار كردن آن حضرت به بيعت و تسليم شدن.


5 محرم 61:ورود شبث بن ربعى با چهار هزار نفر به سرزمين كربلا.


7 محرم 61:رسيدن دستور از كوفه بر ممانعت‏سپاه امام از آب،ماموريت پانصدسوار دشمن بر شريعه فرات به فرماندهى عمرو بن حجاج.


9 محرم 61:ورود شمر با چهار هزار نفر به كربلا،همراه با نامه ابن زياد به عمر سعد،مبنى بر جنگيدن با حسين‏«ع‏»و كشتن او،و آوردن امان نامه براى حضرت عباس‏«ع‏»و حمله‏مقدماتى سپاه عمر سعد به اردوگاه امام و مهلت‏خواهى امام براى نماز و نيايش در شب عاشورا.


10 محرم 61:درگيرى ياران امام با سپاه كوفه،شهادت امام و اصحاب،غارت‏خيمه‏ها،فرستادن سر مطهر امام به كوفه،توسط خولى.


11 محرم 61:حركت‏سپاه عمر سعد و نيز اسراى اهل بيت از كربلا به كوفه،پس ازآنكه عمر سعد بر كشته‏هاى سپاه خود نماز خواند و آنان را دفن كرد و اهل بيت را برشترها سوار كرده به كوفه برد.


1 صفر 61:ورود اسراى اهل بيت‏«ع‏»از كربلا به دمشق.

20 صفر:بازگشت اهل بيت‏«ع‏»از سفر شام به مدينه




رقيه دختر سه ساله ابا عبد الله الحسين‏«ع‏»كه در سفر كربلا همراه اسراى اهل بيت‏بوده و در شام،شبى پدر را به خواب ديد و پس از بيدار شدن بسيار گريست و بى‏تابى كردو پدر را خواست.خبر به يزيد رسيد.به دستور او سر مطهر امام حسين‏«ع‏»را نزد او بردندو او از اين منظره بيشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام(كه محل‏اقامت موقت اهل بيت بود)جان داد. (7) البته در باره اين دختر و شهادتش،ميان مورخين نظرواحدى وجود ندارد.


خردسالى اين دختر و عواطفى كه نام و يادش و كيفيت جان باختنش و مدفن اوبر مى‏انگيزد شگفت است و شيعيان به او علاقه خاصى دارند.محل دفن او كنار يك‏بازارچه قديمى و با فاصله از مسجد اموى در دمشق قرار دارد و چندين بار تعمير شده‏است.آخرين تعمير و توسعه در سال 1364 شمسى از سوى ايران آغاز شد و پس از چندسال به پايان رسيد. (8) اينك حرمى بزرگ و باشكوه براى آن دختر خردسال بزرگوار وجوددارد كه زيارتگاه دوستداران اهل بيت است.

از بهر ياد بود از اين نهضت بزرگ در شهر شام،دختركى را گذاشتيم تا دودمان دشمن ظالم فنا شود آنجا رقيه را به حراست گماشتيم

http://abbasalamdarkarbala.blogfa.com/

مدرسه ای در کوی ذلفقاریه آبادان به نام شهید علی ولیپور مزین شد.

شهید بزرگوار علی ولیپور اولین شهید فرهنگی استان مازنداران می باشد که در 17 آذر ماه 1359 در کوی ذالفقاریه آبادان به درجه رفیع شهادت رسید.
خداوند او را با مولایش اباعبدالله حسین ع مشهور بگرداند.

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

عید عدیر خم مبارکباد

حضرت آیة الله جوادی آملی برهان عقلی ولایت فقیه را این گونه باز گو می كند :
حیات اجتماعی انسان و نیز كمال فردی و معنو ی او ، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است كه مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد؛ و از سوی دیگر ، نیازمند حكومتی دینی و حاكمی عالم و عادل است برای تحقق و اجرای آن قانون كامل ...

این برهان كه دلیل عقلی است و مختص به زمین و زمان خاصی نیست ، هم شامل زمان انبیاء علیهم السلام می شود كه نتیجه اش ضرورت نبوت است ، و هم شامل زمان پس از نبوت رسول خاتم علیه السلام است كه ضرورت امامت را نتیجه می دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است كه حاصلش ضرورت ولایت فقیه می باشد .
ولایت فقیه ، جوادی آملی ص 151-152

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

هفته بسیج گرامی باد.


۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

عید قربان بر همه مبارک


سالروز شهادت امام باقرع


۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

بسیج یکی از آیات قدرت الهی است


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مقام عظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار جمع پرشور، مؤمن، صادق و با بصیرت بسیجیان در سراسر کشور بویژه قم را دلیلی مستحکم و منطقی برای پویایی و پیشرفت ملت ایران و آسیب ناپذیر بودن در مقابل توطئه های پیچیده دانستند وافزودند: «بسیج یکی از آیات قدرت الهی است که تفکر پیدایش آن به دست بنده صالح و شخصیت بی نظیر تاریخ معاصر ما، امام خمینی (ره) پردازش شد و سپس به مرحله عمل رسید و بعد از گذشت سی سال، این شجره طیبه پربارتر از گذشته برای انقلاب و ملت ایران ثمر می دهد.»ایشان افزودند: «امام بزرگوار (ره) با بصیرت نافذ خود، دست قدرت الهی را همواره می دید و با همین نگاه به مردم اعتماد کرد و مردم هم به صحنه آمدند و آن اتفاق بزرگ و باور نکردنی تاریخ یعنی پیروزی انقلاب اسلامی روی داد.»رهبر انقلاب اسلامی در تبیین حقیقت و ماهیت بسیج خاطرنشان کردند: «تفکر تشکیل بسیج از جانب امام خمینی (ره) در واقع ادامه همان نگاه با بصیرت، و اعتماد به مردم و جوانان بود که نسل جوان و بسیجی امروز میوه های شیرین آن درخت طیب و طاهری هستند که امام (ره) با دست خود غرس کرد.» حضرت آیت الله خامنه ای ایمان، عمل و جهاد را مؤلفه های تشکیل دهنده بسیج برشمردند و افزودند: «عرصه های مجاهدت بسیج وسیع و فراگیر است و از میدان علم، سیاست و اجتماع تا عرصه بین المللی ادامه دارد.»ایشان با یادآوری امتحانهای مختلف بسیج در سی سال گذشته، از جمله نقش تعیین کننده و مبتکرانه بسیج در دوران دفاع مقدس تأکید کردند: «حرکت و رشد بسیج در ابعاد کمی و کیفی همواره رو به جلو بوده و بسیج توانسته است در مقابل وسوسه ها ایستادگی کند.»رهبر انقلاب اسلامی سه عنصر بصیرت، اخلاص و عمل به هنگام و به اندازه را شاخص حرکت بسیج خواندند و افزودند: «یکی از موفقیت های بسیج، افزایش توانایی و بصیرت خود در مقابل پیچیده شدن توطئه های دشمنان است که قضایای فتنه سال 88 مؤید این موضوع است.»حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: «در فتنه سال 88 خیلی ها اشتباه کردند و از این جمع، بسیاری هم بعد از مدتی اشتباه خود را تصحیح کردند اما حرکت عظیم بسیج با حفظ پرچم بصیرت، مسیر را اشتباه نکرد و توانست در صراط حق بماند.»ایشان با تأکید بر اینکه شاخص تشخیص حق، چهره ها نیستند افزودند: «برخی اوقات، چهره های موجه نیز مسیر را به اشتباه می روند بنابراین باید با بصیرت، حق و باطل را تشخیص داد و نه با چهره ها و اشخاص.» رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «امام (ره) می فرمود: «اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من روی گردان خواهند شد»، پس ملاک تشخیص حق، اسلام است و باید با بصیرت، نقشه دشمن را متوجه شد.» حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین اخلاص به عنوان دومین عامل مؤثر در حرکت بسیج تأکید کردند: «اخلاص به معنای حرکت با انگیزه الهی و تأثیرناپذیری از انگیزه های شخصی، گروهی، فامیلی و رودربایستی های رفاقتی است.» ایشان عمل بهنگام و به اندازه را نیز بسیار مهم دانستند و خاطرنشان کردند: «دوری از افراط و تفریط در عمل یکی از ضروریات حرکت بسیج است زیرا به همان اندازه که عمل نکردن مضر است، عمل افراط آمیز هم ضرر دارد.»رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه نباید ذره ای از شور انقلابی جوانان بسیجی کاسته شود، افزودند: «این شور انقلابی باید هر روز افزایش یابد اما باید مراقب بود که در جای خود استفاده شود.»حضرت آیت الله خامنه ای بسیجیان را به مجاهدت بیش از پیش با نفس و جهاد اکبر توصیه کردند و درخصوص چگونگی تحلیل و درک صحیح قضایا افزودند: «یکی از راههای فهم درست قضایا این است که ببینیم دشمن، چه برنامه و دستور کاری را دنبال می کند.»ایشان خاطرنشان کردند: «امروز یکی از خطوط اصلی برنامه کاری دشمن در چارچوب جنگ نرم، وارونه جلوه دادن واقعیات کشور است.»رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تبلیغات پرحجم و گسترده دشمن برای دگرگون نشان دادن صحنه واقعی ایران اسلامی، تأکید کردند: «این موضوع نشان دهنده ضعف دشمن و کم آوردن اودر مقابل حرکت عظیم و پرشتاب ملت و مسئولان در مسیر پیشرفت و موفقیت های گوناگون است.» حضرت آیت الله خامنه ای به تبلیغات دشمن درخصوص موضوعات و شرایط اقتصادی کشور اشاره کردند و افزودند: «در این تبلیغات تلاش می شود تا فضای اقتصادی کشور، مأیوس کننده و رو به بن بست جلوه داده شود در حالیکه واقعیت برخلاف آن است.» ایشان با اشاره به تکرار تبلیغات دشمن از جانب عده ای در داخل افزودند: «برخی افرادی که در فتنه سال گذشته امتحان خود را دادند، قبل از برگزاری انتخابات، سخن از سالی سخت و تاریک از نظر اقتصادی برای مردم سر می دادند، در حالیکه همه دیدند، سال 88 چنین سالی نبود. »رهبر انقلاب اسلامی تبلیغات برای وارونه جلوه دادن واقعیات نظام اسلامی را شیوه سی ساله دشمن خواندند و تأکید کردند: «البته این تبلیغات در سالهای اخیر بیشتر شده است زیرا مسئولان و دولت شعارهای انقلاب را پررنگ تر و جدی تر مطرح می کنند و خط امام (ره) و انقلاب اسلامی و کار برای مردم بسیار برجسته است.»حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: «در سالهای اخیر مسئولان از جنس مردم هستند ومردم نیز همین احساس را دارند و این موضوع برای مخالفان نظام اسلامی خوشایند نیست.» ایشان درخصوص سیاست خارجی نیز خاطرنشان کردند: «در تبلیغات مخالفان نظام اسلامی و سخنان برخی اصحاب فتنه گفته می شد، ایران در دنیا ذلیل و بی آبرو شده است در حالیکه امروز آبروی جمهوری اسلامی ایران در میان ملتهای دنیا نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش هم یافته است.» رهبر انقلاب اسلامی، استقبال بی نظیر مردم لبنان از رئیس جمهوری اسلامی ایران را نمونه ای از این واقعیت برشمردند و تأکید کردند: «این استقبال پرشکوه برای رئیس جمهور هیچ کشوری در هیچ جای دنیا اتفاق نخواهد افتاد و موضوع سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به لبنان و استقبالی که انجام شد، نباید دست کم گرفته شود.» حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: «امروز اگر مسئولان برجسته نظام اسلامی به هر کشور اسلامی بروند و فضا برای مردم باز گذاشته شود، همانند استقبال مردم لبنان، روی خواهد داد.» ایشان این قضایا را عظمت و افتخار ملت ایران خواندند و افزودند: «اگر دولت، دولتی منقطع از مردم بود و میلیونها جوان با انگیزه از آن حمایت نمی کردند، قطعاً چنین اتفاقی در لبنان روی نمی داد.» رهبر انقلاب اسلامی همچنین به تبلیغات مخالفان نظام درخصوص بسیج اشاره و خاطرنشان کردند: «دشمن در برهه ای، تبلیغات جهانی خود را بر بسیج متمرکز و بسیج را بمباران تبلیغاتی کرد تا آن را از چشم مردم بیاندازد اما بسیج به یک هویت درخشنده و مظهر عزم و اراده، تبدیل شده است.» حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه آینده ملت ایران و امت اسلامی بهتر و درخشان تر خواهد بود، افزودند: «فاصله پیشرفت ملت ایران با وضعیت کنونی قطعاً بیشتر از فاصله ای خواهد بود که امروز ملت ایران با سی سال پیش دارد.»ایشان خاطرنشان کردند: «حرکت توقف ناپذیر ملت ایران درخط اسلام و قرآن، آینده ای تابناک و پیشرفته را برای ایران اسلامی نوید می دهد و این موضوع بر دنیای اسلام و بیداری بیشتر ملتهای مسلمان تأثیرگذار خواهد بود.»

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

امید ولیپور

دکتر امید ولیپور

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

سالروز ولادت حضرت امام رضا (ع) مبارکباد.


سیره اخلاقی امام رضا علیه السلام
حلم
در شناخت ‏حلم امام رضا علیه السلام، شفاعت وى در نزد مامون در حق جلودى كافى است. جلودى كسى بود كه به امر هارون الرشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابوطالب را بگیرد و بر تن هیچ یك از آنان جز یك جامه نگذارد. وى همچنین بر بیعت مردم با امام رضا علیه السلام انتقاد كرد. پس مامون او را به حبس افكند و بعد از آن كه پیش از وى دو تن را كشته بود او را خواست. امام رضا علیه‎السلام به مامون گفت: اى امیرمؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش! جلودى گمان برد كه آن حضرت مى‏خواهد از وى انتقام گیرد. پس مامون را سوگند داد كه سخن امام رضا علیه السلام را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمى‏پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند.

تواضع
در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهیم بن عباس نقل شده كه گفت: چون امام رضا علیه‎السلام تنها بود و براى او غذا مى‏آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفره‏اش مى‏نشاند و با آنها غذا مى‏خورد. همچنین از یاسر خادم نقل شده است كه گفت: چون آن حضرت تنها مى‏شد همه خادمان خود را جمع مى‏كرد، از بزرگ و كوچك، و با آنان سخن مى‏گفت. او به آنان انس مى‏گرفت و آنان نیز با حضرت انس می‎گرفتند.
كلینى در كافى به سند خود از مردى بلخى روایت مى‏كند كه گفت: با امام رضا علیه السلام در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و خادمان سیه چرده خود را نیز بر سفره خود نشاند یكى از یارانش به او عرض كرد: اى كاش غذاى اینان را جدا مى‏كردى. فرمود: پروردگار تبارك و تعالى یكى است و مادر و پدر هم یكى. و پاداش‎ها بسته به اعمال و كردارهاست.

اخلاق نیكو
در بخش صفات آن حضرت از ابراهیم بن عباس نقل شده كه گفت: امام رضا علیه السلام با سخن هرگز به هیچ كس جفا نكرد و كلام كسى را قطع نکرد تا زمانی که شخص سخن گفتنش به اتمام می‎رسید. و حاجتى را كه مى‏توانست ‏برآورده سازد؛ رد نمى‏كرد. پاهایش را دراز نمى‏كرد و هرگز رو به ‏روى كسى كه نشسته بود، تكیه نمى‏داد و هیچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى‏داد. هرگز آب دهان بر زمین نمى‏افكند و در خنده‏اش قهقهه نمى‏زد بلكه تبسم مى‏نمود.
كلینى در كافى به سند خود نقل كرده است كه مهمانى براى امام رضا علیه السلام رسید. امام شب در كنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مى‏گفت كه ناگهان وضع چراغ تغییر كرد. مرد مهمان دستش را دراز كرد تا چراغ را درست كند ولى امام او را از این كار بازداشت و خود به درست كردن چراغ پرداخت. سپس فرمود: ما قومى هستیم كه میهمانان خود را به كار نمى‏گیریم. همچنین در كافى به سند خود از یاسر و نادر خادمان امام رضا علیه السلام نقل شده است گفتند: ابوالحسن صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالى كه غذا مى‏خورید برنخیزید تا از خوردن دست ‏بكشید و بسیار اتفاق مى‏افتاد كه امام بعضى از ما را صدا مى‏زد و چون به ایشان گفته مى‏شد آنان در حال خوردن هستند، مى‏فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست‏ بكشند.
كرم و سخاوت
هنگام ذكر اخبار مربوط به ولایتعهدى آن حضرت خواهیم گفت كه یكى از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگرى نداشت استر خویش را هم به وى بخشید. و نیز به دعبل خزاعى ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وى معذرت هم خواست.
در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابوالحسن رضا علیه السلام برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگى‏ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود که دویست دینار به وی بدهند.
همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا علیه السلام تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزى را كه پاداش و كرامت ‏به آن تعلق مى‏گیرد ضرر محسوب مكن.
كلینى در كافى به سند خود از الیسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابوالحسن رضا علیه السلام بودم. مردم بسیارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مى‏كردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیك یابن رسول الله. من یكى از دوستداران تو و پدران و نیاكان تو هستم، من از حج‏ باز مى‏گردم و خرجى خود را گم كرده‏ام و با آنچه همراه من است نمى‏توانم به یك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى كه مرا به دیارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده‏اى و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه مى‏دهم. امام به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سلیمان جعفرى و خیثمه و من مانده بودیم. پس امام فرمود: اجازه مى‏دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانى كجاست؟ پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض كرد: فدایت ‏شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟ فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدى كه مى‏گوید: آن كه به نهان نكویى آورد با هفتاد حج ‏برابرى مى‏كند و آن كه پلیدى و زشتى را اشاعه مى‏دهد، مخذول و خوار است و كسى كه در نهان گناه كند، آمرزیده است. آیا سخن اول را نشنیده‏اى كه مى‏گوید:
متى آته لا طلب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1) ؛ هرگاه بیایم نزد او تا حاجتى طلب كنم به سوى خانواده‏ام بازمى‏گردم در حالى كه صد دینار دارم.

فراوانى صدقات
از ابراهیم بن عباس صولى نقل شده كه گفت: امام رضا علیه السلام بسیار نكویى مى‏كرد و در نهان صدقه مى‏داد و بیشتر این عمل را در شب‎هاى تاریك به انجام مى‏رساند.

منبع:
كتاب سیره معصومان، ج 5، ص 148، سید محسن امین، ترجمه، على حجتى كرمانى
.

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

در پی اهانت نفرت انگیز به قرآن شریف درآمریکا، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام مهمی






در پی اهانت نفرت انگیز به قرآن شریف درآمریکا، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام مهمی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، حلقه های صهیونیستی درون دولت آمریکا را طراحان اصلی این توطئه مشمئز کننده خواندند و با تشریح اهداف پشت پرده کینه توزی های صهیونیست ها نسبت به اسلام و قرآن تاکید کردند: دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره دخالت نداشتن در این توطئه، باید عوامل اصلی این جنایات بزرگ و بازیگران میدانی آن را به گونه ای شایسته به مجازات برساند.به گزارش واحد مرکزی خبر ، متن پیام ولی امر مسلمین جهان به این شرح است:


بسم الله الرحمن الرحیم


قال الله العزیز الحکیم: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون


ملت عزیز ایران - امت بزرگ اسلام!اهانت جنون آمیز و نفرت انگیز و مشمئز کننده به قرآن مجید در کشور آمریکا که در سایه امنیت پلیسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه ی تلخ و بزرگی است که نمی توان آن را تنها در حد یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بی ارزش و مزدور به حساب آورد. این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سال ها پیش به این طرف، سیاست اسلام هراسی و اسلام ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن پرداخته اند.این حلقه دیگری از زنجیره ننگینی است که با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کارتونیست خبیث دانمارکی و دهها فیلم ضد اسلام ساخته شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرت انگیز رسیده است.پشت صحنه ی این حرکات شرارت بار چیست و کیست؟مطالعه ی این روند شرارت که در این سال ها با عملیات جنایت بار در افغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و پاکستان همراه بود، تردیدی باقی نمی گذارد که طراحی و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق فکرهای صهیونیستی است که از بیشترین نفوذ بر دولت آمریکا و سازمان های امنیتی و نظامی آن و نیز بر دولت انگلیس و برخی دولت های اروپائی برخوردارند.اینها همان کسانی اند که پژوهش های حقیقت یاب مستقل روز به روز بیشتر انگشت اتهام در ماجرای حمله به برج ها در 11 سپتامبر را به سوی آنان متوجه می کنند. آن ماجرا بهانه ی حمله به افغانستان و عراق را به رئیس جمهور جنایتکار وقت آمریکا داد و او اعلان جنگ صلیبی کرد و همان شخص بنابر گزارش ها، دیروز اعلام کرده است که این جنگ صلیبی با ورود کلیسا به صحنه، کامل شد.هدف از اقدام نفرت انگیز اخیر آن است که از سوئی مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه ی مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش، رنگ مذهبی گرفته و پشتوانه ئی از تعصبات و تعلقات دینی بیابد، و از سوی دیگر ملت های مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه دار می شوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازد.این اقدام کینه توزانه؛ نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانی مدت اسلام ستیزی به سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است. اینک همه ی سران استکبار و ائمه الکفر در برابر اسلام قرار گرفته اند.اسلام، دین آزادی و معنویت انسان، و قرآن کتاب رحمت و حکمت و عدالت است؛ وظیفه ی همه ی آزادیخواهان جهان و همه ی ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلام ستیزی با این شیوه های نفرتبار مقابله کنند. سران رژیم آمریکا نمی توانند با سخنان فریبنده و میان تهی، خود را از اتهام همراهی با این پدیده ی زشت تبرئه کنند.سالهاست که مقدسات و همه ی حقوق و حرمت میلیونها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاکستان، عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است. صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مردم اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن ربوده شده و میلیون ها معلول و آواره و بی خانمان، قربانی چه چیزی شده اند؟ و با همه ی این مظلومیتها، چرا در رسانه های جهانی غرب، مسلمانان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود می کنند؟ چه کسی باور می کند که این توطئه ی گسترده بدون کمک و دخالت حلقه های صهیونیستی درون دولت آمریکا ممکن و عملی است؟!برادران و خواهران مسلمان در ایران و سراسر جهان!لازم می دانم این چند نکته را به همه متذکر گردم:اولاً: این حادثه و حوادث پیش از ان به روشنی نشان می دهد که آنچه امروز آماج حمله ی نظام استکبار جهانی است اصل اسلام عزیز و قرآن مجید است؛ صراحت مستکبران در دشمنی با جمهوری اسلامی ناشی از صراحت ایران اسلامی در مقابله با استکبار است و تظاهر آنان به دشمن نبودن با اسلام و دیگر مسلمانان، ‌دروغی بزرگ و فریبی شیطانی است.آنان با اسلام و هر آنکس که بدان پایبند است و هر آنچه نشانه ی مسلمانی است دشمن اند.ثانیاً: این سلسه ی کینه توزی ها با اسلام و مسلمین، ناشی از آن است که از چند دهه پیش تاکنون نور اسلام از همیشه تابنده تر و نفوذ آن در دلها در جهان اسلام و حتی در غرب از همیشه بیشتر شده است. ناشی از آن است که امت اسلام از همیشه بیدارتر شده و ملتهای مسلمان اراده کرده اند زنجیره های دو قرن استعمار و تجاوز مستکبران را پاره کنند.حادثه ی اهانت به قرآن و پیامبر عظیم الشان صلی اله علیه و آله، با همه ی تلخی، در دل خود حامل بشارتی بزرگ است. خورشید پرفروغ قرآن روز به روز بلندتر و درخشنده تر خواهد شد.ثالثاً: همه باید بدانیم که حادثه ی اخیر ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت. ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته ی دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطه ی مقابل آن قرار دارد.و رابعاً: طرف مطالبه ی همه ی مسلمانان امروز دولت آمریکا و سیاستمداران آنند. آنها اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به درد آورده اند، به گونه ئی شایسته به مجازات برسانند.


والسلام علی عباداله الصالحین


سیدعلی خامنه ای22 / شهریور / 1389

مراتب انزجار ونفرت خود را از اهانت کنندگان به ساحت مقدس قرآن مجید اعلام می داریم

اَللهُم عَجِل لِوَلیکَ الفَرجَ والعافیه وَالنَصر وَ اجعَلنا مِن خیر اَنصاره ِو اَعوانه وَالمُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیه
ضمن محکوم کردن اهانت کنندگان به کلام الله مجید در در کشور شیطان بزرگ آمریکا ، مراتب انزجار و نفرت مان را اعلام می داریم.
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
مرگ باد بر اهانت کنندگان به ساحت مقدس قرآن

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

عید فطر مبارک باد


۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

روز قدس


بـايـد آقـايـان توجه كنند، تمام مسلمين توجه بكنند، روز قدس روزى است كه بايد تمام ملت هاى اسلام با هم توجه بكنند و اين روز را زنده نگه دارند. اگر يك هياهوئى از تمام مـلت هـاى مـسـلمـيـن بـلنـد بشود، روز جمعه آخر ماه مبارك كه روز قدس است همه ملت ها قيام بكنند، همين كه حالا همان تظاهرات ، همان راهپيمائى ها را بكنند اين مقدمه مى شود از براى ايـنـكه انشاءالله جلوى اين مفسدين را ما بگيريم و كلك اينها از بلاد اسلام كنده بشود. ما، هـى سـسـت مى گيريم ، مسلمان ها هى سست مى گيرند، ملت ها بيطرف مى مانند كم قيام مى كـنـنـد و نـهـضـت مـى كـنـنـد، كـم تـظـاهـر مـى كـنـنـد راجـع بـه ايـن امـور. اسـرائيـل وقـتـى كـه ديـد خـوب مـلت با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه اوست ، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر هست ، وقتى اين چيزها را ديد هى قدم به قدم پيش مـى رود و شـمـا مطمئن باشيد كه اگر سست بگيريد، اينها تا فرات خواهند بروند، اينها هـمـه ايـنـجـا را مـلك خـودشـان مـى گـويـنـد هـسـت .

وقتى يك ميليارد جمعيت فـريـاد كرد، اسرائيل نمى تواند، از همان فريادش ‍ مى ترسد. اگر همه مسلمينى كه در دنـيـا هـستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خـانـه ، فـريـاد كـنـنـد مـرگ بـر امـريـكـا و مـرگ بـر اسـرائيـل و مـرگ بـر شـوروى ، هـمـيـن قـول مـرگ بـر شـوروى براى آنها مرگ مى آورد....

روز قـدس ، يـك روز جـهـانى است ، روزى نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مـقـابـله مـسـتضعفين با مستكبرين است....
روزى اسـت كـه بـايـد هـمـت كـنيد و همت كنيم كه قدس را نجات بدهيم و برادران لبـنـانـى را از ايـن فـشـارهـا نـجـات بـدهـيـم ، روزى اسـت كـه بايد تمام مستضعفين را از چـنـگـال مـسـتـكبرين بيرون بياوريم.....
روز قـدس ، روزى است كه اسلام را بايد احياءكرد و احياء بكنيم و قوانين اسلام در ممالك اسـلامـى اجـرا بشود. روز قدس ، روزى است كه بايد به همه ابرقدرت هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره شما به واسطه عمال خبيث شما،واقع نخواهد شد. روز قدس ، روز حـيات اسلام است....
روز قدس فقط روز فـلسـطـيـن نـيست ، روز اسلام است ، روز حكومت اسلامى است ، روزى است كه بايد جمهورى اسـلامـى در سـراسـر كـشـورهـا، بـيـرق آن بـرافـراشـتـه شود،........
اسـرائيـل ايـن جـرثـومـه فـسـاد هـمـيـشـه پـايـگـاه آمـريـكـا بـوده اسـت . مـن در طـول نـزديـك بـه بـيـسـت سـال خـطر اسرائيل را گوشزد نموده ام بايد همه بپا خيزيم و اسرائيل را نابود كنيم و ملت قهرمان فلسطين را جايگزين آن گردانيم .
مـا از مـبـارزات بـرادران فلسطينى و مردم جنوب لبنان در مـقـابل اسرائيل غاصب كاملا پشتيبانى مى نمائيم و به خواست خداى تعالى بر دشمنان بـشـريـت و اسـلام پـيـروز خـواهـيـم شد و اميد است كه نصر خدائى و فتح مسلمانان نزديك باشد.
امام خمینی (رح)

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

لیالی قدر




۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

نیمه شعبان سالروز ولادت مهدی موعود عج ا... مبارکباد


شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

اعیاد شعبانیه مبارک باد

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

عید مبعث بر شما مبارک باد

مبعث به باور رساندن انديشه و نگاهي به سيره نبوي(ص)


پيشگفتار

برانگيختگي‌اش از پايگاه نور و ايمان بود و رسالتش در مسير روشنايي و برهان. در سايه‌سار كتابي هدايتگر در وجود گرامي پيامبر خدا(ص) كه از زبان همه پاكان بر او درود و سلام باد، از همان آغاز كودكي چشمه‌هاي زيباي معنوي مي‌جوشيد و دست خداوندي بر سرش سايه مي‌گستراند. ماجراهايي كه به هنگام تولد و نيز در روزگار كودكي و نوجواني و درازي زندگاني پر بركت حضرت خاتم الانبيا صلي‌الله‌ عليه ‌و آله به وقوع پيوست و او را به كمال رسانيد، نشان مي‌دهد كه او از روحيه‌اي معناگرا و حق‌جو و كمال طلب برخوردار بود.


قلبي پاك و بي‌آلايش و پر صفا داشت؛ نه اهل لهو بود و نه به بيهودگي‌ها روي خوش نشان مي‌داد، بلكه به نيكي‌ها گرايش داشت و از هر چه بدي و آلودگي دوري مي‌جست.

كينه‌توزي و بددلي و بدزباني را دوست نمي‌داشت. آشناي محبوب و مهربان همگان به شمار مي‌رفت و تا مي‌توانست محبت را در جامعه ترويج مي‌نمود و مي‌فرمود:« خداوند اسلام را آفريد و براي آن عرصه و نور و حصار و ياوري قرار داد. عرصه آن قرآن، نورش حكمت و حصارش نيكي است و ياورانش من و اهل‌بيت و شيعيان آن هستيم، پس اهل‌بيت من و شيعيان و ياوران آنان را دوست بداريد، زيرا شبي كه مرا به آسمان دنيا بالا بردند و جبرئيل مرا به اهل آسمان معرفي كرد، خداوند محبت من و اهل‌بيت من و شيعيان آنها را در دل‌هاي مومنان امتم به وديعه نهاد.» زماني كه قريش به پرستش بت‌ها افتخار مي‌كردند، او به ستيزه با بت‌پرستي مي‌پرداخت و سير و سلوك و پرهيزگاري و خدابندگي را سيره خويش ساخته بود و براي اين كار «حرا» را برگزيده بود.

انتخاب اين مكان از سوي رسول خدا نيز به اين سبب بود كه در اين غار، امكان جدايي و بريدن كامل از همه مردم و بيگانگي با همه چيز، مگر انس با معبود وجود داشت، انتخاب اين غار از سوي خداوند متعال بود تا اين رياضت و عزلت مقدمه‌اي براي جهاد بزرگ او باشد (نفي دنيا پرستي و عبوديت مطلق) و وي در آن غار، با دو گزينه زندگي كند؛ بيم و سختي و رنج. با رنج و سختي همراه بودن براي او شيرين و گوارا بود و همان بود كه او را شايسته وحي خداوند و شنيدن نداي آسماني رسالت ساخت و به فرمان خداي يگانه به وسيله جبرئيل به مقام برترين و آخرين فرستاده حق براي راهنمايي و هدايت خلق برگزيده شد و سند جاودانگي‌اش در جهان انتشار يافت، همچنان كه جاودانه‌ترين كتاب را با دست‌هاي نوراني‌اش به جهان و جان هديه داد.

و بدين گونه بود كه محمد صلي‌الله عليه و آله حامل نور برترين دين خدا شد و رسالت بزرگ اين رادمرد بشريت شروع شد. آن بزرگ تاريخ اين ماٌموريت شگفت و عظيم را با امر به خواندن- كه مي‌توان آن را سرآغاز شكوفايي و دانايي قلمداد نمود- شروع كرد و بنيان نهاد. روشن است كه اين خواندن خواندني جهت‌دار و به اسم «رب» است و بر اين اساس بر همه تلاش‌هاي هدايتگرانه بايد پرتو انوار حق بتابد و با ياد و نام خداوند و در راه او صورت پذيرد.

همانطور كه محمد صلي‌الله‌ عليه ‌و آله رسالتش را با نام پروردگار شروع كرد و به پايان رسانيد، همان را براي مردم زمان خود نيز سفارش نمود:« اقرا القرآن فان الله تعالي لايعذب دعي القرآن»؛ بخوانيد قرآن را كه به درستي خدا عذاب نمي‌كند سينه‌اي كه در آن قرآن جا گرفته باشد.

خود آن حضرت بنا بر حديث متواتر و معروف فرمود:« بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»؛ بعثت با اين هدف در عالم پديد آمد كه مكرمتهاي اخلاقي و فضيلت‌هاي روحي بشر عموميت پيدا كند و به كمال برسد.(1) و تا كسي خود داراي برترين مكارم اخلاق نباشد، خداوند متعال اين ماٌموريت عظيم و خطير را به او نخواهد داد. لذا در اوايل بعثت خداوند خطاب به پيغمبر مي‌فرمايد:« انك لعلي خلق عظيم.» آري همچنان كه پيامبر اكرم صلي‌الله عليه‌ و آله خود به تمامي خير و بركت و فضيلت و رحمت بود و... و درود بر او كه تا بود گنجينه همه نيكي‌ها بود و تا جهان هست همچنان نام و ياد و راه برجسته‌اش بر سر زبان‌ها و در سويداي دل‌ها و جان‌ها جاري است و هر روز و همه روز پر فروغ‌تر و جاودانه‌تر مي‌شود و درودي ديگر برتنها بنده‌اي كه بند بندگي خداي يگانه را بر گردن آويخته و جانش با مهر مصطفاي خدا درآميخته و در روشناي شرف دين مبين، همه بدي‌ها را از دل و انديشه و عمل خويش به‌دور ريخته است و سلام آخر بر آخرين پيامبر حق و راستي و بر همه پيروان راستين آن عزيز بزرگوار باد.

نگاهي به شخصيت ناگفته حضرت رسول (ص)

همواره اين حقيقت تلخ در جهان سيطره داشته است كه جهانيان در شب ستم‌بار و تو در توي ظلمت جهان گرفتارند و شوكت و عظمت نبوي با تمام استواري خود اسب سفيد موي زمان را به زير فرمان نكشيده است.مگر نه آنكه صادق آل محمد صلي‌الله عليه ‌و آله در مقام دعا در دوران غيبت از خداوند مي‌خواهد كه« اللهم عرفني نفسك، فانك ان لم تعرفني نفسك، لم اعرف نبيك، اللهم عرفني رسولك، فانك ان لهم تعرفني رسولك، لم اعراف حجتك، اللهم عرفني حجتك، فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.»(2)پس مگر غير از اين است كه شناخت پيامبر در گرو خداشناسي است و اگر پيامبر را نشناسيم، حجت خدا را نشناخته‌ايم و اگر حجت او را نشناسيم از دين خود گمراهيم.

امروز دغدغه دينداري از نگاه نيك‌ورزان و خردمندان عالم با مسأله شناخت و چگونگي شناخت گره خورده است. لذا شناخت و شخصيت پيامبر صلي‌الله‌ عليه ‌و آله به عنوان آخرين حجت پيامبري خدا براي خلق از زواياي گوناگون مطرح بوده و هست. اسلام دين تمام و كمال جهانيان است و پيامبر آن، پيامبر اعظم بر پيامبران گذشته و خاتم پيامبران است.

خداوند در كتاب آسماني قرآن مي‌فرمايد:« و ما ارسلنا الا رحمه للعالمين». ما تو را براي عرب‌ها و عجم‌ها نفرستاديم كه تو پيغمبري در كنار يهود و نصارا باشي. ما تو را فرستاديم كه رحمت خداوند براي جهانيان باشي. همچنين در آيه شريفه ديگري مي‌فرمايد:« ما كان محمد ابي احد من رجالكم ولكن رسول‌الله و خاتم‌النبيين.» پس وقتي پيامبر خاتم پيغمبران است، اعظم پيامبران نيز مي‌باشد. و بالاخره اينكه اطاعت از پيامبر صلي‌الله‌ عليه ‌و آله نيز در قرآن بارها اشاره شده است:« يا ايها الذين امنوا اطيعوالله و اطيعوا الرسول و لاتبطلوا اعمالكم»(3)؛ اي اهل‌ ايمان خدا را اطاعت كنيد و رسول او را اطاعت كنيد و اعمال خود را ضايع و تباه نگردانيد.

مقام و مرتبت پيامبر صلي‌الله‌ عليه‌ و آله خيلي بالاتر از چند سطر نوشتن و چند مقاله است. بايد براي ارج‌گذاري آن وجود مقدس از استعمال كلمه پيامبر اسلام نيز خودداري شود و از واژه‌هايي دقيق همانند: خاتم‌الانبيا، رسول خدا، حضرت رسول، رسول‌الله و حضرت ختمي مرتبت، كه بار معنايي اين واژه‌ها بسيار عميق‌تر و دقيق‌تر است، استفاده كنيم.

سيره نبوي پيامبر (ص)

آيت‌الله شهيد مرتضي مطهري در مورد سيره آن بزرگوار فرمودند:« در زندگي پيغمبر اكرم(ص) اصلاً آدم حيرت مي‌كند. من خودم والله از كساني هستم كه در سيره پيغمبر نهايت درجه اعجاب را دارم. هيچ‌كس در عالم به‌عنوان يك شخصيت تاريخي، نه به اندازه پيغمبر، بلكه يك دهم پيغمبر هم در نظر من اعجاب‌آور نيست.»(4)

توجه به سيره حضرت محمد صلي‌الله‌ عليه ‌و آله، پيامبر آزادي و ايمان و آگاه گشتن از سلوك فردي و اجتماعي ايشان به‌عنوان اسوه‌اي نيكو مي‌تواند اين انديشه را در ما بيدار كند كه حضرت محمد(ص) تنها تصويري مبهم و ناشناخته از انساني قابل ستايش كه معجزه‌اش قرآن است، نيست، همچنان كه قرآن نيز اين چنين نيست. نزول قرآن يعني نزول تمامي ارزش‌هاي متعالي و آسماني به زمين، ارزش‌هايي كه بودن آدمي را مي‌سازد و همچنان كه اسلام نيز تنها يك عقيده ذهني نيست كه واقعيت عيني و رسالت عملي نيز است. اينك بشريت بيش از پيش تشنه ادراك پيامبر و به عينيت درآوردن اين ادراك، يعني اقتداي به پيامبر در همه زمان‌ها و در تمامي عرصه‌هاست.

و چه زيباست آن دم كه علي عليه‌السلام با بياني ژرف و دلنشين اقتداي خود به پيامبر را اين چنين تصوير مي‌كند:

«... از آن زمان كه رسول خدا از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگ‌ترين ملك خود را شب و روز همنشين او ساخت تا او را به راه بزرگواري‌ها و خصال و اخلاق نيكو برد. او هر روز يكي از صفات پسنديده‌اش را بر من آشكار مي‌نمود و مرا مي‌فرمود كه بدان اقتدا كنم. هر سال در غار حرا چند زماني خلوت مي‌گزيد. من او را مي‌ديدم و جز من كسي او را نمي‌ديد. روزگاري جز خانه‌اي كه رسول خدا صلي‌الله عليه ‌و آله و خديجه و من در آن مي‌زيستيم اسلام را ديگر خانه‌اي نبود. نور وحي و رسالت را به چشم مي‌ديدم و بوي نبوت را مي‌شنيدم...» و چه شيرين است دانستن اين كه امام حسين عليه‌السلام نيز رهبر عصر و زمان خود در راه احياي دين و گزاردن تكليف به سيره و سلوك پيامبرش بود و مثل او رفتار مي‌كرد.

و اينك فرازهايي از كلام مولا علي عليه‌السلام در باب سلوك فردي پيامبر:

« رسول خدا(ص) خوردنش اندك و به قدر ضرورت بود. به اين دنيا حتي به گوشه چشمي نمي‌گريست. پهلوهايش از همه مردم لاغرتر بود، شكمش از همه خالي‌تر. دنيا بر او عرضه شد و او از پذيرفتنش ابا كرد و مي‌دانست كه خداي سبحان چه چيز را دشمن مي‌دارد تا او نيز دشمن دارد يا چه چيز را حقير شمرده تا او نيز حقيرش شمرد و چه چيز را خرد و بي‌مقدار دانسته تا او نيز بي‌مقدارش داند.[ اگر چيزي كه خدا و پيامبرش دشمن داشته‌اند دوست انگاريم يا چيزي را كه آن دو حقير شمرده‌اند بزرگ پنداريم، براي سركشي از فرمان خدا و مخالفت با اوامر او همين ما را بس.] رسول خدا بر روي زمين غذا مي‌خورد و چون بندگان مي‌نشست و پارگي كفشش را خود به دست خود مي‌دوخت و جامه‌اش را خود به دست خود وصله مي‌زد. بر خر بي‌پالان سوار مي‌شد و بسا كسي را هم بر ترك خود مي‌نشاند.

پرده‌اي بر در خانه‌اش آويخته بود و بر آن نقش و نگاري چند. به يكي از زنانش گفت: اي زن! اين پرده را از جلوي چشمم دور كن، زيرا هرگاه به آن مي‌نگرم به ياد دنيا و زينت‌هايش مي‌افتم. دنيا را پايدار نمي‌دانست و در آن اميد درنگ نداشت، پس علاقه به دنيا را از خاطر دور ساخت و از دل براند و از نظر انداخت. در سيرت رسول خدا صلي‌الله‌ عليه‌ و آله نكته‌هايي است كه تو را به زشتي‌ها و بدي‌هاي دنيا رهنمون مي‌سازند، زيرا او با خواص و نزديكان خود همواره گرسنه مي‌زيست و به مقام و منزلتي كه او را بود آرايش‌هاي دنيا از چشمش به دور مانده بود...

خداي متعال محمد(ص) را نشانه قيامت قرار داده و مژده دهنده بهشت و ترساننده از عقوبت. سير ناشده از دنيا رخت بربست و سالم از هر گناه و خطايي به عالم آخرت درآمد...»(5)

محمد صلي‌الله‌ عليه ‌و آله وظيفه پيامبري خويش را در عين امانت ادا كرد و با رستگاري جهان را وداع كرد و پرچم حق را در ميان ما نهاد.

امام خميني(ره):« خداي تبارك و تعالي كه انبيا را فرستاده است براي تعمير دنيا فقط فرستاده است؟ يا مقصد بيشتر از اين‌هاست، بالاتر از اين‌هاست؟»(6)،« انبيا براي راهنمايي يك مقام بالاتر، يك مقام انساني بالاتر آمده‌اند.»(7)،« تمام زحمتي كه انبيا كشيده‌اند و تمام رنج‌هايي كه اولياي خدا از بدو خلقت تاكنون كشيده‌اند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد، مقدمه اين بوده است كه اين موجودي كه در خارج مي‌گويند انسان، انسان بشود.»(8)،« امروز ظرفيت عالم براي فهم پيام نبوي از گذشته بسيار بيشتر است. امروز ما آثار تشنگي بشريت را به پيام اسلام كه پيام توحيد است، پيام معنويت است، پيام عدالت است، پيام كرامت انسان است، احساس مي‌كنيم، انسان‌ها مشتاقند.»(9)،« از اولين لحظات بعثت و وحي بر نبي اكرم صلي‌الله عليه ‌و آله همه وسايل براي صلاح و اصلاح جامعه بشري در آيات قرآن مورد توجه قرار گرفت، به طور مثال در سوره مباركه علق، بعد از نام خداي متعال و امر به پيامبر اسلام براي قرائت اشاره مي‌كند كه« خلق الانسان من علق»(10) در اين آيه به بشر تذكر داده مي‌شود كه منشأ تو علق است. آنكه تو را خلقت هستي و كمال و تكريم پوشانيد خداست. در اوايل بعثت خداوند متعال خطاب به پيامبر اكرم مي‌فرمايد:« و انك لعلي خلق عظيم.»( 11)

ساخته و پرداخته شدن پيامبر صلي‌الله‌ عليه ‌و آله به اينكه تا ظرفي بشود كه خداي متعال آن ظرف را مناسب وحي خود بداند مربوط به قبل از بعثت است. لذا وارد شده است كه حضرت رسول در جواني به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاي هنگفتي كه از طريق تجارت به دست آورده بودند را در راه خدا صدقه دادند و بين مستمندان تقسيم كردند، در اين دوران كه دوران اواخر تكامل پيامبر و قبل از نزول وحي است، دوراني كه هنوز ايشان پيامبر هم نشده بود، پيغمبر از كوه حرا بالا مي‌رفت و به آيات الهي نگاه مي‌كرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمين و با احساسات مختلف و با روش‌هاي گوناگون زندگي مي‌كردند.

حضرت محمد(ص) در همه اين‌ها آيات الهي را مي‌ديد و روز به روز خضوع او در مقابل حق، خشوع دل او در مقابل امر و نهي الهي و اراده الهي بيشتر مي‌شد و جوانه‌هاي اخلاق نيك در او روز به روز بيشتر رشد مي‌كرد. در روايت است كه « كان اعقل الناس و اكرمهم». (12) پيامبر قبل از بعثت با مشاهده آيات الهي روز به روز پربارتر مي‌شد تا به چهل‌ سالگي رسيد.« فلما استكمل اربعين سنه و نظرالله عزوجل اليه و الي قلبه فوجده افضل القلوب و اجلها و اطوعها و اخشعها و اخضعها.» (13)

« دل او در چهل سالگي نوراني‌ترين دل‌ها براي دريافت پيام الهي بود.»( 14)

وقتي رسول اكرم به اين مرحله از معنويت و روحانيت و نورانيت و اوج كمال رسيد، آنگاه خداي تبارك و تعالي درهاي آسمان و درهاي عوالم غيب را بر او گشود و چشم او را به عوامل معنوي باز نمود. او فرشتگان را مي‌ديد، با آنها سخن مي‌گفت و آنها نيز كلام آنها را مي‌شنيد.(15) تا اينكه جبرئيل امين بر او نازل شد و گفت: «اقراٌ»؛ سرآغاز بعثت.( 16)

و سرانجام اسلام با تمام دشواري‌ها در مكه به‌دست تواناي رسول اكرم بنا شد. در فضايي كه همه ارزش‌ها، ارزش‌هاي جاهلي بود، تعصب‌ها، زنده به‌گور كردن دختران، بت‌پرستي، شراب، قمار و... اسلام محمد صلي‌الله‌ عليه ‌و آله بناشد.

سيزده سال در مكه و ده سال هم بناي جامعه اسلامي، جامعه مدني و نبوي، بر روي آنها پايه‌گذاري شد. ده سال امت‌سازي به طول انجاميد. البته اين امت‌سازي فقط سياست نبود؛ يك بخشي از آن سياست بود، بخش عمده ديگر آن تربيت يكايك افراد بود:

«هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه.» (17)«يزكيهم» يك‌يك دل‌ها در زير تربيت پيغمبر قرار مي‌گرفت. ايشان به يكايك ذهن‌ها و خردها دانش و علم را تلقين مي‌كرد.

بايدها و نبايدها در نگاه نبوي (كلام گهربار)

«يسروا ولا تعسروا.»؛ آسان بگيريد و سخت‌گير نباشيد.(18)

نگاهي به سيره پيامبر (ص)

رسول خدا فرمود:« خداوند عقل را آفريد و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود پيش بيا، پيش آمد. آنگاه فرمود: مخلوقي را نيافريدم كه نزد من محبوب‌تر از تو باشد. پس نودونه جزء آن را به من محمد بخشيد و يك جز را ميان شما بندگان قسمت نمود.»

پيامبر هرگاه آب مي‌نوشيد اول بسم الله مي‌گفت و آب را مي‌مكيد و آن را به يك نفس نمي‌نوشيد و مي‌فرمود: درد كبد از آب را به يك نفس خوردن حاصل مي‌شود.

هشام‌ بن حكم مي‌گويد:« به امام كاظم عليه‌السلام عرض كردم: به چه علت در ركوع «سبحان ربي‌العظيم و بحمده» و در سجده «سبحان ربي الاعلي و بحمده» گفته مي‌شود؟ فرمود: اي هشام هنگامي كه رسول خدا را به معراج مي‌بردند و در آنجا نماز گزارد و متذكر عظمت و بزرگي حق تعالي كه در آن شب ديده بود شد، بدنش به لرزه افتاد و بي‌اختيار به طاعت ركوع درآمد و در آن حال گفت: سبحان ربي العظيم و بحمده و چون از ركوع برخاست به سوي حق تعالي در مقام و جايگاهي والاتر و بالاتر از حالت قبلي متوجه شد از ترس و عظمت حق به سجده افتاد و گفت: سبحان ربي الاعلي و بحمده. چون اين ذكر را هفت بار تكرار كرد حالت خوف و ترس از او زايل شد، به اين جهت سنت قرار گرفت.» (19)

حسن ختام

تاريخ در انتظار است؛ در انتظار انسان‌هايي كه با همه وجود براي پاسداري از ارزش‌هايي كه حضرت رسول(ص) در ميان امت خويش به وديعه نهاد قيام كنند و شايد بهتر آن است كه بگوييم براي احياي مجدد ارزش‌هاي اسلامي.

آري! امروز پس از گذشت 14 قرن از آن حادثه شكوهمند تاريخ، يعني بعثت پيامبر صلي‌الله‌ عليه ‌و آله و ظهور اسلام، تاريخ در انتظار انسان‌هايي است كه اسلام را آن چنان كه هست معرفي كند و عرضه دارند.

در پايان اين نوشتار سخن را با بيانات خاتم‌الانبيا به پايان مي‌رسانم. باشد تا از پيروان راستين و بحق آن عزيز باشيم.

اي انسان غنيمت شمار 5 چيز را قبل از 5 چيز:

- جواني‌ات را قبل از پيري

- سلامت بدن را پيش از بيماري‌ات

- بي‌نيازي را قبل از تهيدستي

- فارغ بودنت را قبل از مشغوليت

- و زندگي را قبل از مردن

پي‌نوشت:

1- فرازي از بيانات مقام معظم رهبري به مناسبت روز مبعث پيامبر اعظم، 31 مرداد 1385

2- غيبت نعماني،166

3- المحمد،33

4- جمهوري اسلامي ، 20/2/85

5- نامه امين، پنج‌شنبه 20 مهرماه 85 (ويژه جام جم)

6- صحيفه نور، ج7، ص15

7- همان، ص 16

8- صحيفه نور، ج13، ص52

9- جمهوري اسلامي، 1379

10- العلق(96) آيات 6 و7

11- القلم(68) آيه 4

12- من لايحضره الفقيه، ج4، ص180

13- همان

14- بحارالانوار، علامه مجلسي

15- همان، ج 18، ص 206

16- قرآن كريم.

17- الجمعه(62) آيه 2

18- گوهرهايي از گنجينه احاديث معصومين، گردآوري، ع اجداد، ص17

19- زائر، ماهنامه بين‌المللي، فرهنگي، اجتماعي، سال سيزدهم، تيرماه 85، شماره 139، ص6

يادداشت

اعظم تركي

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

سالروز شهادت امام موسی کاظم ع تسلیت باد.

امام موسي کاظم (ع) فرزند امام جعفر صادق(ع) و پدر امام رضا (ع) و هفتمين امام شيعيان است.
آن حضرت داراي لقب هايي چند مي باشد که برخي از آن ها عبارتند از: کاظم، صالح، صابر، امين و عبدصالح.
هم چنين در ميان شيعيان به "باب الحوائج" معروف مي باشد.
کنيه هاي وي عبارتند از : ابوابراهيم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضي، ابوعلي و ابواسماعيل .(1)
امام موسي کاظم(ع) در هفتم صفر سال 128 و يا 129 قمري در أبوا (روستايي در ميان مکه و مدينه)، از بانويي پرهيزکار و صالحه، به نام "حميده بربريه"، که معروف به "حميده مصفاة" بود، ديده به جهان گشود و در بيست سالگي، پس از شهادت پدرش امام جعفر صادق(ع)، به امامت شيعيان نايل آمد.(2)
ايام امامت وي، معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفاي عباسي (منصور دوانقي، مهدي، هادي و هارون الرشيد).
امام کاظم(ع) از سوي تمام خلفاي مزبور، در فشار و رنج و آزار بود و چندين بار از سوي آنان دستگير و زنداني گرديد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد، به مدت چهار سال (از شوال سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمري) در حبس و شکنجه بود.(3)
هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسي) که دشمني و ناسازگاري غير قابل انکاري با ذراري حضرت فاطمه زهرا(س) و اولاد و احفاد امير مومنان(ع) داشت، در آزار و اذيت سادات علوي و منتسبين به خاندان امامت و ولايت، کوتاهي نمي کرد.
وي که از مستبدترين حاکمان عباسي و جنايت کارترين آن ها است، وجود شريف امام موسي کاظم(ع) و مقام و معنويت وي و احترام مردم نسبت به او را، تحمل نمي کرد و از اين بابت، بسيار ناراحت و عصباني مي شد.
سرانجام در رمضان سال 179 قمري، که براي مراسم عمره وارد مکه و سپس به مدينه رفته بود، دستور داد امام موسي کاظم(ع) را دستگير و به عراق منتقل کنند.
مأموران هارون، امام موسي کاظم(ع) را در حالي که در کنار قبر جدش حضرت محمد(ص)، به نماز و نيايش اشتغال داشت، دستگير و به نزد هارون بردند.
هارون دستور داد، وي را در غل و زنجير کرده و به سوي عراق حرکت دهند. هارون براي فريب و سردرگمي مردم و پيش گيري از عکس العمل هاي احتمالي محبان اهل بيت (ع)، دو محمل ترتيب داد و يکي را به سوي بغداد و ديگري را به سوي بصره روان داشت. امام موسي کاظم(ع) را در محمل بصره قرار داد. مأموران حکومتي، در هفتم ذي حجه همان سال، امام موسي کاظم(ع) را تسليم عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي، پسر عموي هارون الرشيد و حاکم وي در بصره نمودند. عيسي بن جعفر، آن حضرت را در يکي از حجره هاي خانه خويش محبوس کرد و در آغاز به وي سختگيري نمود ولي بعدها که عبادت و نيايش هاي دراز مدت آن حضرت را از نزديک مشاهده مي کرد، از سختگيري خويش نسبت به آن حضرت کاهيد و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس وي خارج کند، در غير اين صورت، خودش وي را آزاد خواهد کرد.
هارون، بناچار امام موسي کاظم(ع) را از حبس عيسي بن جعفر در بصره به حبس فضل بن ربيع در بغداد منتقل و در خانه فضل وي را زنداني کرد.
در آن مدتي که امام(ع) در خانه فضل بن ربيع زنداني بود، هارون چند بار از فضل درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند، ولي فضل امتناع کرد و از اين امر سر باز زد.

هارون، بار ديگر آن امام همام را از زندان فضل ربيع، به زندان فضل بن يحيي برمکي منتقل و از وي درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند. ولي فضل بن يحيي نيز امتناع نمود و در مقابل ، بر اعزاز و اکرام آن حضرت افزود. هارون که از رفتار فضل بن يحيي به خشم آمده بود، دستور داد وي را دستگير و بر وي يکصد تازيانه بزنند و از تمام مناصب و مقامات حکومتي بر کنارش کنند و امام موسي کاظم(ع) را به زندان "سندي بن شاهک" منتقل کرده و در آن جا وي را شکنجه و آزار نمايند.
سندي بن شاهک با قساوت قلب و سنگ دلي تمام، با آن حضرت رفتار مي کرد و پس از چندي شکنجه و آزار توان فرسا به دستور هارون الرشيد به آن حضرت، خرماي مسموم خورانيد و وي را غريبانه و مظلومانه در 25 رجب سال 183 قمري به شهادت رسانيد.
پس از شهادت امام کاظم(ع)، سندي بن شاهک در يک عمل فريب کارانه، فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام(ع) را به آنان نشان داد و گفت: ببينيد که وي بدون هيچ جراحت و زخمي و به اجل عادي از دنيا رفته است و کسي در رحلت وي، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام(ع) را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روي مبارکش را گشوده و مردم را ندا مي کردند که اين موسي بن جعفر(ع) است که از دنيا رفته و بياييد وي را مشاهده کنيد. مردم دسته، دسته مي آمدند و آن حضرت را نگاه مي کردند.
پس از آن، با همت والاي سليمان بن منصور، عموي هارون الرشيد، که از اشراف و صاحب نفوذان عباسي بود، تشييع جنازه باشکوهي از امام موسي کاظم(ع) به عمل آمد و در مقابر قريش ، در بغداد به خاک سپرده شد.(4)
قبر شريف امام موسي کاظم(ع)، هم اکنون در کاظمين ، که عراقي هاآن را " کاظميه " مي گويند، قرار دارد و قبر فرزندزاده اش حضرت امام محمدتقي(ع) نيز در جوار وي قرار دارد و زيارتگاه شيعيان و شيفتگان مکتب اهل بيت(ع) مي باشد.
-----------------------------------------
1- الارشاد ، ص 559؛ منتهي الآمال ، ج2، ص 181؛ ألقاب الرسول و عترته، ص 62
2- المستجاد ، ص 182
3- اصحاب الامام الصادق(ع) ، ج3، ص 317؛ الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ وقايع الايام ، ص 322
4- نک: الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ منتهي الآمال، ج2، ص 212؛ تاريخ بغداد ، ج31، ص 29؛ وقايع الايام، ص 322 و عيون اخبارالرضا(ع)، ج2، ص 92
http://waredi.parsiblog.com/1549196.htm

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

طبق قرآن, آفرينش اين جهان در شش روز يا شش هنگام صورت گرفته است


بر طبق قرآن, آفرينش اين جهان در شش روز يا شش هنگام صورت گرفته است. اين موضوع در ۱۰ آيه شرح داده شده است
۱- سوره: ۷ , آیه: ۵۴
در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش [جهاندارى] استيلا يافت روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مى‏پوشاند و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏اند [پديد آورد] آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان
۲- سوره: ۲۵ , آیه: ۵۹
همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏اى بپرس [كه مى‏داند]
۳- سوره: ۵۷ , آیه: ۴
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست
۴- سوره: ۱۱ , آیه: ۷
و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست
۵- سوره: ۳۲ , آیه: ۴
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمى‏گيريد
۶- سوره: ۱۰ , آیه: ۳
پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است‏خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏گيريد
۷- سوره: ۵۰ , آیه: ۳۸
و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم
اين شش روز, در آيات زير شرح داده شده اند
۸- سوره: ۴۱ , آیه: ۹
بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد كفر مى‏ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‏دهيد اين است پروردگار جهانيان
۹- سوره: ۴۱ , آیه: ۱۰
و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه‏ گيرى كرد [كه] براى خواهندگان‏ درست [و متناسب با نيازهايشان] است
۱۰- سوره: ۴۱ , آیه: ۱۲
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏ گيرى آن نيرومند دانا
بعضيها با توجه به سه آيه بالا, ادعا مي کنند که جمع آفرينش در هشت روز بوده است و نه در شش روز و در نتيجه قرآن را داراي تناقض مي دانند اين در حالي است که مشخصا چهار روز اشاره شده در بالا , شامل دو روز اول نيز مي باشد و در نتيجه مجموع آنها باز هم شش مي ماندبنابراين به طور خلاصه مي توان اشاره كرد كه آفرينش در شش مرحله يا روز صورت پذيرفته است. در دو روز اول زمين و دنياي مادي آفريده شده است و بعد مواد مورد نياز حيات در دو روز بعدي خلق شده است. در نهايت در دو روز نهايي آفرينش آسمانها و حيات معنوي صورت پذيرفته است


۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

زاد روز مولای مومنان و متقیان حضرت امام علی ع مبارکباد


افزودن تصوير
پيمان خداي سبحان با پيامبر اكرم (ص) درباره حضرت امير (ع)

ابن أبي الحديد در جلد نهم، صفحه166 شرح خود بر نهج البلاغه؛ فرمود:اگر ديگران هر چه بخواهند درباره فضائل علي بن أبيطالب بگويند؛ يك دهم آنچه كه پيغمبر فرمود نمي توانند بگويند !بعد ادامه مي دهد:اين كه من دارم مي گويم، اين حرف هائي نيست كه شيعه ها مي گويند ! اين حرف هائي كه شيعه مي گويند در همه كتاب ها هست ! مسأله غدير و من كنت مولاه، اين را خيلي ها گفتند؛ بلكه من يك چيزهائي مي خواهم بگويم كه دشمنان نقل كردند و شيعه ها هم كمتر آن را نقل مي كنند. بزرگان حديث اينها را نقل كردند و كمترين مرتبه اش بهره ديگران نشد ! و در بين ناقلان و راويان اين احاديث كساني اند كه مخالف علي بن أبيطالب اند.يك كساني كه موثّقند، جعل و كذب و سهو و دروغ در حرف هايشان نيست و جلّهم قائ لون ب تفضيل غير ه عليه . متأسفانه اكثر اينها هم قائلند به اينكه ديگري بالاتر از علي بن أبيطالب است.
مي گويد: فر وايتهم فضائ له توج ب م ن سكون النّفس ما لا يوج به ر وايه غ ير ه م. اينكه من سعي مي كنم از اينها نقل بكنم، براي اينكه روايت اينها كه مخالفان علي بن أبيطالب اند؛ باعث طمأنينه است.
زهد و همنشيني با محرومان، زينت اختصاصي امير مؤمنان (ع)
روايتهائي كه ابن ابي الحديد از مخالفان علي در فضيلت آن حضرت نقل مي كند به شرح زير است: خبر اوّل: يا علي ! نّ الله ( سبحانه و تعالي ) قد زيّنك ب زينه لم يزيّ ن الع باد ب ز ينه احبّ ل يه م نها، ه ي ز ينه الابرار ع ند الله تعالي الزّهد ف ي الدّنيا جعلك لا ترزأ م ن الدّنيا شيئاً و لا ترزأ الدّنيا م نك شيئاً و وهب لك حبّ المساكين و جعلك ترضي ب ه م اتباعاً و يرضون ب ك ا ماماً. ياعلي ! خدا زينتي به تو داد كه به هيچ كس نداد؛ اين زينت ابرار است و آن اين است كه تو دنيا را شناختي؛ نه دنيا چيزي از تو كم مي كند، نه تو طمعي به دنيا داري ! با فقراء و مساكين و اينها مأنوسي.
شما هم هر جا هستيد؛ اهل شهريد، يا روستائيد؛ بدانيد مسجد مال دل شكسته هاست. اگر رفتيد در مسجد و ديديد كه اغنياي آن روستا يا آن شهر مسجد نمي آيند؛ گ له نكنيد. اصلاً مسجد براي دل شكسته ها ساخته شده ! خانه اهل ناله است؛ حالا اگر ديگران آمدند،طوبي لهم و حسن مآب. امّا بدانيد مسجد جايش كجاست ! انسان دل شكسته است كه مي تواند مناجات خوب داشته باشد! فرمود: يك زينتي خدا به تو داد كه تو با محرومان هستي، آنها تو را به عنوان امام قبول دارند، تو هم آنها را به عنوان امت قبول داري؛ اهل تجمّل و امثال ذلك نيستي.
همتائي امير مؤمنان (ع) با پيامبر اكرم (ص)
روايت دوّم:جناب ابن أبي الحديد نقل مي كند كه سند اينها را كي گفته. وجود مبارك رسول گرامي به قبيله ثقيف فرمود: لتسل منّ او لابعثنّ ل يكم رجلاً م نّي او قال عديل نفس ي، فاليضر بنّ اعناقكم و ليسب ينّ ذرار يكم و ليأخذنّ اموالكم، يا مسلمان بشويد، يا كسي را من مي فرستم كه عديل خود من است، همتاي خود من است؛ بعد مجبور مي شويد مسلمان بشويد. آن اسلام شايد براي شما خيلي نافع نباشد، با طوع و رغبت و عنايت مسلمان بشويد. بعد ابن أبي الحديد مي گويد: اين را احمد در مسند در فضائل علي بن أبيطالب نقل كرده است كه وجود مبارك پيامبر، حضرت امير را خواست اعزام بكند.
پيمان خداي سبحان با پيامبر اكرم (ص) درباره حضرت امير (ع)
خبر سوّم: نّ الله عهد ليّ ف ي عليّ عهداً فقلت يا رب بيّ نه ل ي فقال:ا سمع نّ عل يّاً رايه الهدي و ا مام اوليائ ي و نور من اطاعن ي و هو الكل مه الّت ي الزمتها المتّقين. من احبّه فقد احبّن ي و من اطاعه فقد اطاعن ي، فبشّ ره ب ذل ك، فقلت قد بشّرته يا رب فقال أنا عبد الله ف ي قبضت ه فن يعذّ بن ي فب ذنوب ي لم يظل م ش يئاً و ن يت مّ ل ي ما وعدن ي و هو اولي و قد دعوت له فقلت: اللّهمّ اج ل قلبه و اجعل ربيعه اليمان ب ك. قال: قد فعلت ذل ك غ ير انّي مختصّه ب ش يء م ن البلاء لم اختص ب ه احداً م ن اول يائي.
مي فرمايد: ذات أقدس له يك پيماني درباره علي بن أبيطالب با من بست.عرض كردم: خدايا ! آن پيمان چيست ؟فرمود: گوش بده ! علي پرچم هدايت است، علي امام اولياي من است و نور كسي است كه من را اطاعت كرده. اين كلمه اي است كه من اين كلمه را لازم مردان با تقوا قرار دادم. الزمهم كل مه التّقوي(1) كه در قرآن است، فرمود: اين كلمه اي است كه من اين كلمه را لازم مردم با تقوا قرار دادم. هر كس او را دوست داشته باشد، من را (يعني خداي سبحان را ) دوست دارد. هر كس علي را اطاعت كرده باشد، من را اطاعت كرده است. علي را به اين فضائل بشارت بده؛ وجود مبارك پيغمبر(ص) مي گويد: من علي را بشارت دادم وبه اواين حرف ها را گفتم و علي در جواب، اينها را گفت.
گفت: أنا عبد الله ف ي قبضت ه . من بنده اويم و در اختيار اويم. اگر بخواهد من را عذاب كند كه به وسيله گناهان من است و اگر خواست آن وعده هائي كه داده، اتمام بكند؛ اين لطف و كرم اوست. وجود مبارك پيغمبر مي فرمايد: من براي علي دعا كردم. گفتم: خدايا ! قلبش را روشن بكن، جلا بده. ربيع او را ايمان قرار بده؛ آن شكوفائي اش را، آن رشد و بالندگي اش را ايمان قرار بده؛ ايمان به تو. خداي سبحان فرمود: من هم اين كار را كردم. اين يعني يك گفتمان بين خدا و پيغمبرش درباره علي.
دشواري امتحان امير مؤمنان (ع) و مظلوميّت آن حضرت
خداوند بعد مي فرمايد: من او را به يك امتحان سختي مبتلا مي كنم كه كسي به آن سختي امتحان نشده و همينطور هم شد. چون اوّل مظلوم، وجود مبارك اميرالمؤمنين است. در نهج البلاغه دارد كه من از روز اوّل كه رسول خدا رحلت كرد، مظلوم شدم:ما ز لت مظلوماً منذ قب ض ب رسول الله(2).
درآن روزگار قسمت مهّم خاورميانه، يعني شرق حجاز، غرب حجاز ... ؛و بخشهائي از آسياي ميانه تا قلب فرانسه؛ همه اينها در اختيار علي بن أبيطالب بود. چون فتوحات ايران و روم، غرب و شرق را به حجاز منتقل كرد و وجود مبارك علي بن أبيطالب فقط حاكم حجاز نبود! امپراطوري ايران وروم تسليم شده بود؛ از يك طرف براي آذربايجان و امثال آذربايجان والي مي فرستاد، از يك طرفي هم براي مصر و مردم آن سرزمين والي مي فرستاد. آن قسمت هاي مصر و مراكش و تونس، همه اينهائي كه الآن هر كدام براي خودشان يك دولت مستقل و كشور جدائي هستند، آن روز همه زير مجموعه حكومت علي بود.
وجود مبارك حضرت امير كه حاكم اين بخش وسيع از سرزمين بود فرمود: فرق من با حكام دنيا اين است كه: قد اصبحت اخاف ظلم رعيتّي و قد اصبحت الامم تخاف ظلم رعاتها (3). فرق من با حكام ديگر اين است كه همه جا مردم مي ترسند كه حكام ظلم بكنند؛ من مي ترسم مردم به من ظلم بكنند. فرق من اين است. اين است كه خدا فرمود: من يك امتحاني كردم نسبت به حضرت امير كه نسبت به ديگران اين امتحان را نكردم. همه سندهاي اين حديث را جناب ابن أبي الحديد نقل مي كند.
ضرورت تمسّك به ولايت « علي بن أبيطالب (ع) »
به عنوان جامع مقامات انبياي الهي
خبرچهارم، مخالفان نقل كردند كه وجود مبارك پيغمبر (ص) درباره جامعيّت علي بن أبيطالب اينچنين فرمود: من اراد ان ينظر لي نوح ف ي عزم ه. حالا صبر علي 25 سال بود؛ اگر 950 سال هم بود، باز هم صبر مي كرد. چه طور 25 سال صبر كرد و خانه نشين شد ! فرمود:اگر كسي بخواهد عزم نوح را ببيند، عزم علي را ببيند. من اراد ان ينظر لي نوح ف ي عزم ه، و لي آدم ف ي ع لم ه ... ؛ من گفتم و علّم آدم الأسماء (4)، اگر بخواهيد علم آدم را ببينيد، علم علي را ببينيد. و لي براهيم ف ي ح لم ه، و لي موسي ف ي ف طنت ه ] يعني فطانت و هوشمندي [، و لي عيسي ف ي زهد ه ، فلينظر لي عليّ بن أبيطالب. اين را مي گويد: رواه احمد بن حنبل ف ي المسند، و بيهقي هم در صحيح اش نقل كرده.
تمسّك به ولايت علي (ع)، راه زندگي در مسير رسول خدا (ص)
پنجم: من سرّه أن يحيا حياتي و يموت ميتتي، و يتمسّك ب القضيب م ن الياقوت ه الّتي خلقها الله تعالي ب يد ه، ثمّ قال لها كوني فكانت فليتمسّك ب و لايت ه عليّ بن أبيطالب. اگر كسي بخواهد مثل من زندگي بكند، حياتش مثل حيات من باشد، مماتش مثل من با شد.اگر كسي مي خواهد مثل من زندگي كند، مثل من بميرد، مثل من بعد از مرگ راحت باشد؛ فاليتمسّك ب و لايه عليّ بن أبيطالب. اين را ابن أبي الحديد مي گويد: ابوحافظ و ابوعبد الله حنبل در مسند نقل كرده.
سخنراني آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه العالي) پس از مراسم عمامه گذاري جمعي از طلاب به مناسبت عيد سعيد غدير خم؛ در ديدار با جمع كثيري از طلاب، دانشجويان و اقشار مختلف مردم - قم ـ بهمن 1381
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) فتح/ 26 (2) بحار الأنوار/ 29/ 419 (3) نهج البلاغه/ خ 97 ـ اصحاب علي (4) بقره/ 31