غزل دلنشین آیتالله العظمی مکارم را در فراق مقتدای خویش
سالها رفت و دلم در تب و تاب است هنوزنقش مستورى من نقش بر آب است هنوز
به طرب حمل مکن سرخى رویم که ز هجر
قلب آکنده ز غم دیده پر آب است هنوز
من کجا؟ یار کجا؟ طالع بیدار کجا
من اسیر غم او، بخت به خواب است هنوز
دامنش گیرم اگر لطف خدا یار شود
لیک افسوس که این قصه سراب است هنوز
سخت من طالب دیدار و تو غایب ز نظر
ز آتش هجر تو این قلب کباب است هنوز
همچو یک قطره آبیم به دریاى جهان
زندگى زودگذر، همچو حباب است هنوز
«ناصر» از عشق تو آموخت سخن گفتن را
زین سبب گفته او گوهر ناب است هنوز
خدا به عزت امام زمان عج به حضرت ايت ا... مكارم طول عمر طولاني عطا بفرمايد.
پاسخحذفالهي آمين