رضای حق تعالی
خشنودی والدین
از جمله چیزها که اسباب رضای الهی است، خشنودی والدین است از ولد، چنانچه وارد است که خطاب به عاق میشود: بکن آنچه خواهی که خدا از تو راضی نیست ...
از جناب رسول صلیاللهعلیهوآله مروی است که بنوشد شش طایفه از حوض کوثر قبل از قبض روحشان: اول کسی که صبح و شام نزد علما باشد و علمی اخذ کند. دوم کسی که بدهد فرزند خود را تعلیم قرآن. سوم کسی که مسلمانان را قرض الحسنه دهد بی منت. چهارم کسی که والدین از او خشنود باشند. پنجم کسی که زن خود را بگوید سائل را محروم مکن. ششم زنی که عزت شوهر خود را خوب بدارد. چنانچه از جمله اموری که موجب رضایت حق تعالی است از زنانْ راضی بودن شوهران است از ایشانْ مجملاً طاعت حق تعالی و امتثال اوامر او موجب رضای اوست و از بهترین امور است.
رضای حق
از این جهت است که فقره اولی دعای امروز است: «اللهم وَفِّقْنی لموجبات مرضاتک» یعنی خداوندا ! توفیق ده مرا در این ماه برای به جا آوردن اسباب رضای تو از خلاف نفس مثل افطار بعد از نماز مغرب و سحور برخاستن و نوافل شب و روز و غیر آن از طاعات که سبب رضای تو شود «و جَنِّبْنی فیهِ سَخَطِکَ و نَقَماتِک» و دورنما مرا در این ماه از غضب خود و انتقامهای خود. زیرا که مرا تاب تحمل آنها نیست. این بدن ضعیف کجا و انتقامهای تو.
غضب الهی
چنانچه رحمت خدا بزرگ است، غضب او هم شدید است. در دعای کمیل است: «وَ هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَ الاَْرضُ فَکَیْفَ بِی» یعنی این غضب تو را طاقت ندارد آسمانها و زمینها پس چگونه من طاقت دارم و حال آنکه منم ضعیف ذلیل حقیر.
عزیز من! همین که بنده مغضوب الهی شد، وای بر احوال او؛ اسباب نجات برای او سد میشود. مگر نشنیدهای عفراء جنیّه را که خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مشرف میشد. چند وقتی نیامد احوال او را از جبرئیل پرسید. عرض کرد: به دیدن رحم خود رفته. بعد از مراجعت و درک خدمت جناب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: در بهشت عمودی دیدی از یاقوت سرخ که بر بالای او هفتاد هزار قصر از دانه جواهر بود. از جبرئیل پرسیدم: اینها از کیست؟ گفت: از هرکه به دیدن برادر مؤمن خود رود. پس فرمود: از عجایب چه دیدی؟ عرض کرد: ابلیس را دیدم بر روی سگی نشسته و عرض میکرد: خداوندا! اگر بخواهی مرا عذاب کنی من دیدهام در لوح که قسم یاد نمودهای که سؤال کنندهای که تو را به حق خمسه آل عبا قسم دهد محروم ننمایی، او را من هم قسم میدهم. تو را به خمسه آل عبا تا عذاب را از من رفع نمایی، یا رسول اللّه! آیا چنین است؟ فرمود: بلی اما اسامی ماها از نظر او محو میشود.
قسم به خمسه آل عبا
همچنین حدیث قابیل را شنیده که بعد از آنکه امر به زمین شد او را فرو بر و تا زانو به زمین فرو رفت عرض کرد: الها! ابلیس تکبر نمود به پدرم او را به زمین فرو نبردی خطاب رسید: بلی اما قطع رحم نکرد. بعد تا کمر فرو رفت عرض کرد: الها! پدر مرا فرمودی نزدیک شجره طوبی نشود، شد. امر نکردی زمین او را فرو بَرَد. خطاب رسید: بلی، قتل نکرد. مجدداً به زمین فرو رفت. عرض کرد: الها! پدرم قسم داد تو را به خمسه آل عبا از او عفو نمودی. من هم قسم میدهم به حق خمسه آل عبا، که این بلا را از من رفع نمایی. خطاب رسید به زمینْ بیندازد او را و امر شد به جبرئیل که بکوب بر فرق او عمودی و مهلت مده او را که سخن بگوید.
جبرئیل فوراً عمودی از آتش بر فرق او کوبید. به جهنم واصل شد. عزیز من! همین که خداوند غضب نمود بنده را رستگاری برای او حاصل نیست و اسباب نجات برای او سد میشود.
امّت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله
در حدیث وارد شده است که گناهکاران امت پیغمبر که مستوجب عذاباند، در قیامت بعد از این که ایشان را به سوی جهنم میبرند، اسم جناب رسول خدا را فراموش میکنند و آنچه از ایشان میپرسند کدام امَّتید؟ نمیدانند. به علامات خبر میدهند. عزیز من! در این شبها دعای ابوحمزه را بخوان و ببین سید سجاد چه عرض میکند «ابکی لِظُلمَةِ قَبری» بلی چون معلوم و واضح است که چیزی که موجب سخط خداوند است مخالف و عصیان است و باید در مقام رفع او بر آمد.
خشنودی والدین
از جمله چیزها که اسباب رضای الهی است، خشنودی والدین است از ولد، چنانچه وارد است که خطاب به عاق میشود: بکن آنچه خواهی که خدا از تو راضی نیست ...
از جناب رسول صلیاللهعلیهوآله مروی است که بنوشد شش طایفه از حوض کوثر قبل از قبض روحشان: اول کسی که صبح و شام نزد علما باشد و علمی اخذ کند. دوم کسی که بدهد فرزند خود را تعلیم قرآن. سوم کسی که مسلمانان را قرض الحسنه دهد بی منت. چهارم کسی که والدین از او خشنود باشند. پنجم کسی که زن خود را بگوید سائل را محروم مکن. ششم زنی که عزت شوهر خود را خوب بدارد. چنانچه از جمله اموری که موجب رضایت حق تعالی است از زنانْ راضی بودن شوهران است از ایشانْ مجملاً طاعت حق تعالی و امتثال اوامر او موجب رضای اوست و از بهترین امور است.
رضای حق
از این جهت است که فقره اولی دعای امروز است: «اللهم وَفِّقْنی لموجبات مرضاتک» یعنی خداوندا ! توفیق ده مرا در این ماه برای به جا آوردن اسباب رضای تو از خلاف نفس مثل افطار بعد از نماز مغرب و سحور برخاستن و نوافل شب و روز و غیر آن از طاعات که سبب رضای تو شود «و جَنِّبْنی فیهِ سَخَطِکَ و نَقَماتِک» و دورنما مرا در این ماه از غضب خود و انتقامهای خود. زیرا که مرا تاب تحمل آنها نیست. این بدن ضعیف کجا و انتقامهای تو.
غضب الهی
چنانچه رحمت خدا بزرگ است، غضب او هم شدید است. در دعای کمیل است: «وَ هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَ الاَْرضُ فَکَیْفَ بِی» یعنی این غضب تو را طاقت ندارد آسمانها و زمینها پس چگونه من طاقت دارم و حال آنکه منم ضعیف ذلیل حقیر.
عزیز من! همین که بنده مغضوب الهی شد، وای بر احوال او؛ اسباب نجات برای او سد میشود. مگر نشنیدهای عفراء جنیّه را که خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مشرف میشد. چند وقتی نیامد احوال او را از جبرئیل پرسید. عرض کرد: به دیدن رحم خود رفته. بعد از مراجعت و درک خدمت جناب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: در بهشت عمودی دیدی از یاقوت سرخ که بر بالای او هفتاد هزار قصر از دانه جواهر بود. از جبرئیل پرسیدم: اینها از کیست؟ گفت: از هرکه به دیدن برادر مؤمن خود رود. پس فرمود: از عجایب چه دیدی؟ عرض کرد: ابلیس را دیدم بر روی سگی نشسته و عرض میکرد: خداوندا! اگر بخواهی مرا عذاب کنی من دیدهام در لوح که قسم یاد نمودهای که سؤال کنندهای که تو را به حق خمسه آل عبا قسم دهد محروم ننمایی، او را من هم قسم میدهم. تو را به خمسه آل عبا تا عذاب را از من رفع نمایی، یا رسول اللّه! آیا چنین است؟ فرمود: بلی اما اسامی ماها از نظر او محو میشود.
قسم به خمسه آل عبا
همچنین حدیث قابیل را شنیده که بعد از آنکه امر به زمین شد او را فرو بر و تا زانو به زمین فرو رفت عرض کرد: الها! ابلیس تکبر نمود به پدرم او را به زمین فرو نبردی خطاب رسید: بلی اما قطع رحم نکرد. بعد تا کمر فرو رفت عرض کرد: الها! پدر مرا فرمودی نزدیک شجره طوبی نشود، شد. امر نکردی زمین او را فرو بَرَد. خطاب رسید: بلی، قتل نکرد. مجدداً به زمین فرو رفت. عرض کرد: الها! پدرم قسم داد تو را به خمسه آل عبا از او عفو نمودی. من هم قسم میدهم به حق خمسه آل عبا، که این بلا را از من رفع نمایی. خطاب رسید به زمینْ بیندازد او را و امر شد به جبرئیل که بکوب بر فرق او عمودی و مهلت مده او را که سخن بگوید.
جبرئیل فوراً عمودی از آتش بر فرق او کوبید. به جهنم واصل شد. عزیز من! همین که خداوند غضب نمود بنده را رستگاری برای او حاصل نیست و اسباب نجات برای او سد میشود.
امّت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله
در حدیث وارد شده است که گناهکاران امت پیغمبر که مستوجب عذاباند، در قیامت بعد از این که ایشان را به سوی جهنم میبرند، اسم جناب رسول خدا را فراموش میکنند و آنچه از ایشان میپرسند کدام امَّتید؟ نمیدانند. به علامات خبر میدهند. عزیز من! در این شبها دعای ابوحمزه را بخوان و ببین سید سجاد چه عرض میکند «ابکی لِظُلمَةِ قَبری» بلی چون معلوم و واضح است که چیزی که موجب سخط خداوند است مخالف و عصیان است و باید در مقام رفع او بر آمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر